MBA-DBA

۳ مطلب در مهر ۱۳۹۷ ثبت شده است

ایجاد مزیت رقابتی با خلق یک شبکه قوی

دوره MBA و DBA

منبع: کتاب Never Bet The Farm
در مقاله هفته گذشته بیان کردیم که نداشتن یک برنامه پشتیبانی می‌تواند یکی از بزرگ‌ترین اشتباهات یک کارآفرین باشد و بسیاری از کارآفرینان بر لزوم وجود این برنامه تاکید دارند.

سلیم خلیلی مدرس و مشاور حوزه کسب و کار و برگزار کننده دوره های MBA  و DBA با مجوز وزارت علوم و همکاری دانشگاه های داخلی و خارجی، این مطلب را برای شما انتخاب کرده است 

یک برنامه پشتیبانی کامل را می‌توان این‌چنین تعریف کرد: برنامه‌ای است که در تناسب با نیازها و موقعیت یک کارآفرین نوشته شده است. تعداد نامحدودی برنامه پشتیبانی بالقوه وجود دارد که در مقاله هفته پیش به بیان چهار برنامه پشتیبانی کلی پرداختیم و مورد اول آن (کارآفرین آخر هفته) را توضیح دادیم و گفتیم که این افراد شغل عادی‌شان را ادامه می‌دهند و از آخر هفته خود برای جست‌وجوی فرصت‌ها، توسعه و آزمون ایده‌هایشان، انجام عملیات‌شان و ساختن یک پایگاه مشتری استفاده می‌کنند. به‌عنوان مثال کنجی یاماگوچی یک کسب‌و‌کار، تعمیر و نگهداری قطارها را آغاز کرد. گرچه او فعالیت اقتصادی‌اش را تنها در آخرهفته‌ها انجام می‌دهد اما کسب‌و‌کارش را تا جایی رشد داده است که درآمد خالصش برابر حقوق او از شغل روزمره‌اش است. او اکنون در حال تصمیم‌گیری روی این موضوع است که آیا کسب‌و کارش برای برداشتن گام بعدی به اندازه کافی باثبات است یا خیر. در حین این تصمیم‌گیری او کسب‌و‌کارش را به‌طور تمام‌وقت اداره می‌کند و تا زمانی که برای ترک شغل جاری‌اش احساس راحتی نکند، به‌کار پاره‌وقت ادامه می‌دهد. در واقع او باید پول نقد کافی در بانک داشته باشد تا امنیت خوبی را برای خود تضمین کند.
در مقاله پیش‌رو به توضیح سه مورد باقی‌مانده (حمایت‌کننده فعال، مدل تگ تیم و اسپانسر خاموش) خواهیم پرداخت:
حمایت‌کننده فعال
حمایت‌کننده فعال، یک برنامه پشتیبانی برای کارآفرینانی است که یک فعالیت اقتصادی را با یک شریک آغاز می‌کنند. با این نگرش، یکی از شرکا شغلش را برای کار تمام‌وقت در فعالیت اقتصادی ترک می‌کند؛ در حالی ‌که شریک دیگر به‌کار در شغلش ادامه می‌دهد.
شریکی که چک ماهانه می‌دهد، تا زمانی که فعالیت اقتصادی آنها برای ایجاد درآمد برای یک نفر کافی باشد، از شریک دیگر حمایت می‌کند. چنین روشی با یک خویشاوند یا همسر به بهترین شکل عمل می‌کند؛ اما با وجود قرارداد‌ درست، می‌تواند با یک دوست یا شریک کسب‌و‌کار نیز موثر واقع شود. به یاد داشته باشید که انتظارات تمایل به رشد دارند. بنابراین، ارتباطات بین شرکا در این روش به‌طور خاص بسیار مهم است.
مدل تگ‌ تیم
شرکا در یک فعالیت اقتصادی می‌توانند از نگرش تگ تیم نیز پیروی کنند که یک گزینه مناسب برای زمانی است که هر دو شریک می‌توانند و می‌خواهند که به‌طور پاره‌وقت کار کنند. با این برنامه، شرکا به صورت نوبتی- روزها یا هفته‌ها- روی شغل‌شان یا روی فعالیت اقتصادی خود کار می‌کنند.
به عنوان مثال، اگر دو پرستار یک مرکز مراقبت از سلامت را راه‌اندازی کنند، آنگاه می‌توانند شیفت خود را در یک بیمارستان برای کار در مرکز خودشان جابه‌جا کنند. مشکلات زمان‌بندی معمولا برطرف‌شدنی هستند.
اگر فعالیت اقتصادی مطابق برنامه‌ها پیش نرود، شرکا شغل پاره‌وقتی دارند تا طی دوره بستن کسب‌و‌کارشان از آنها حمایت مالی کند و به آنها اجازه ‌دهد تا به سمت شغل تمام‌وقت یا شروع یک فعالیت اقتصادی دوم حرکت کنند.
اسپانسر خاموش
یک شریک خاموش (silent partner) فردی است که مداخله او در یک مشارکت محدود به ارائه سرمایه برای کسب‌و‌کار است. یک شریک خاموش به ندرت در فعالیت‌های روزانه شراکت دخیل می‌شود و به‌طور کلی در جلسات مدیریت مشارکت نمی‌کند. یک شریک خاموش به عنوان یک شریک محدود نیز شناخته شده است، چرا که مسوولیت او محدود به میزان سرمایه‌ای است که در آن شراکت دارد.
مانند یک شریک خاموش، یک اسپانسر خاموش نقشی در مدیریت فعالیت اقتصادی ایفا نمی‌کند. اما اسپانسر خاموش به‌جای سرمایه‌گذاری مستقیم در کسب‌و‌کار، با حمایت از کارآفرین یک سهم در دارایی به‌دست می‌آورد.
این حمایت ممکن است به‌جای پول نقد به شکل دادن اتاق و وعده غذایی ظاهر شود. این نگرش نوین نیاز به درک درستی بین کارآفرین و اسپانسر دارد؛ اما در شرایطی که چنین همکاری‌هایی نسبت به پول نقد، برای اسپانسر در دسترس است، بسیار مناسب و بجاست.
این نگرش نمودهای بیرونی بسیار خلاقانه‌ای دارد. اجاره رایگان، هزینه‌های کاهش‌یافته در ماشین‌آلات و اجاره تجهیزات، عرضه محصولات بدون سود برای فروشنده، همگی روش‌هایی برای یک اسپانسر خاموش برای حمایت از یک کسب‌و‌کار و به‌دست آوردن یک پاداش هستند.
خلاصه فصل
• پیش از شروع یک کسب‌و‌کار، اطمینان یابید که یک برنامه پشتیبانی دارید.
• یک برنامه پشتیبانی خوب باید حاوی سه نکته مهم باشد:
طی دوران پس از شکست فعالیت اقتصادی، از شما حمایت کند.
مبنایی برای شما فراهم کند تا فعالیت اقتصادی بعدی خود را شروع کنید.
ورود مجدد به بازار را آسان‌تر کند.
چهار برنامه پشتیبانی کلی عبارت است از:
کارآفرین آخر هفته
حمایت‌کننده فعال
مدل تگ تیم
اسپانسر خاموش
پس اگر می‌خواهید یک کسب‌و‌کار را شروع کنید، حتما از داشتن یک برنامه پشتیبانی اطمینان حاصل کنید. همه آنچه برای شروع این مسیر به سوی رویای کسب‌و‌کار‌تان به آن نیاز دارید، انگیزه و اراده و شاید چند ساعت اضافی در هفته است.
نویسندگان: Anthony Iaquinto ، Stephen Spinelli. JR
مترجم: آناهیتا جمشیدنژاد

با خدمات آموزشی و مشاوره ای ما بیشتر آشنا شوید:

دوره مدیریت کسب و کار مراکز بهداشتی و درمانی ویژه پزشکان و مدیران کلینیک ها، درمانگاه ها و بیمارستان ها  Healthcare MBA

ارائه خدمات مشاوره ای در دو بخش مشاوره فردی و کسب و کار

Telegram-Android-icon

چه چیزی باعث اعتماد کارمند به رئیسش می‌شود؟

دوره MBA و DBA

من در یکی از مطالعاتم به نام «چگونه باید در محیط کار اعتماد ایجاد کرد؟» از بیش از ۷هزار نفر درباره اینکه چرا به رهبران‌شان اعتماد می‌کنند یا به آنها اعتماد ندارند نظرسنجی کردم. اولین چیزی که با آن برخورد کردم این بود که تقریبا ۳۴‌درصد وفاداری کارکنان در نتیجه احساس اعتماد نسبت به رئیس‌شان ایجاد می‌شود. بنابراین پرواضح است که اعتماد کارکنان نسبت به رئیس‌شان اهمیت زیادی دارد.اما واقعا چه چیزی باعث می‌شود کارمند به رئیس‌اش اعتماد کند؟ ما در تحقیقاتمان به این نتیجه رسیدیم که مهم‌ترین محرکی که باعث می‌شود کارمند به رئیس‌اش اعتماد کند این است که کارمندان هنگام طرح مشکل‌شان چقدر احساس می‌کنند رئیس‌شان به نحو موثری به آن پاسخ می‌دهد.

سلیم خلیلی مدرس و مشاور حوزه کسب و کار و برگزار کننده دوره های MBA  و DBA با مجوز وزارت علوم و همکاری دانشگاه های داخلی و خارجی، این مطلب را برای شما انتخاب کرده است 


اما در این بین مشکلی وجود دارد. من اخیرا مطالعه دیگری با نام «خطرات نادیده گرفتن بازخوردهای کارکنان» درباره ۲۷۰۴۸ مدیر از رده‌های مختلف و کارمند انجام دادم. یکی از نتایج حاصله از این گزارش این بود که تنها ۳۳‌درصد از افراد بر این باورند که هنگام طرح مشکل با رئیس‌شان پاسخ سازنده دریافت می‌کنند، درحالی‌که ۱۷‌درصد عقیده دارند رئیس‌شان هیچ‌وقت پاسخ سازنده‌ای به آنها نمی‌دهد. حتی اگر آن کارمندانی را که می‌گویند رئیس‌شان همیشه(۲۳درصد) یا مکررا (۲۲درصد) به مشکلاتشان پاسخ سازنده می‌دهند با هم ترکیب کنیم هنوز بیش از نیمی از کارمندان هستند که حس می‌کنند وقتی مشکل‌شان را با رهبرانشان مطرح می‌کنند همیشه پاسخ سازنده دریافت نمی‌کنند.چرا این مساله اهمیت زیادی دارد؟ یک دلیل این است که اگر کسی بگوید هنگام طرح مشکل رهبرش همیشه پاسخی سازنده دارد، ۱۲ برابر احتمال بیشتری دارد که این شخص از آن سازمان با عنوان کارفرمایی بی‌نظیر یاد کند.
بنابراین، چطور می‌شود وقتی کارکنان مشکلاتشان را مطرح می‌کنند با سرعت به آنها پاسخ سازنده‌ای داد؟
اول اینکه باید کاری کنید که کارمندان‌تان مشکلاتشان را با شما مطرح کنند. پس برای این کار دیگر نپرسید «اوضاع در چه حال است؟». این پرسش به نظر بی‌ضرر می‌آید اما «اوضاع در چه حال است؟» واقعا پرسش نیست. زبان‌شناسان به آن بیان سخنوار (Phatic expression) یا کنش گفتاری (Speech act) می‌گویند؛ مثل گپ زدن است؛ یک گفت‌وگوی تشریفاتی که قرار نیست به دنبال اطلاعات خاصی باشد یا اصلا اطلاعاتی در اختیار ما بگذارد. هدف پرسش به دست آوردن اطلاعات است اما وقتی از بیشتر آدم‌ها می‌پرسیم «اوضاع در چه حال است؟» پاسخ استاندارد این است: «همه‌چیز رو به راه است.»
پس باید چه پرسید؟ سعی کنید پرسش‌هایی از این دست از افرادتان بپرسید: «اخیرا مشکلی سر راه‌‌‌تان بوده؟»، « با چه موانعی رو به رو هستید؟» یا حتی « آیا اخیرا سر کار چیزی باعث کلافگی‌تان شده؟» هدف همه این پرسش‌ها به دست آوردن اطلاعات واقعی درباره‌ این است که کارمندان‌تان با چه مشکلاتی مواجه هستند. واضح و مبرهن است که اگر کارمندان هنگام طرح مشکل، آنها را با شما در میان نگذارند شما نمی‌توانید پاسخ سازنده‌ای به آن بدهید.
همین‌که متوجه وجود مشکلی بشوید قدم بعدی‌ این خواهد بود که به این مشکلات پاسخ سازنده بدهید. واضح است که دلتان نمی‌خواهد طوری پاسخ بدهید که انگار موضع دفاعی گرفته‌اید. شاید یکی از کارمندان‌تان به شما بگوید که «مهم‌ترین مانعی که با آن مواجهم این است که شما همیشه دیرترین زمان ممکن کار را به من محول می‌کنید. معنی این کار این است که من مجبور می‌شوم تمام آخر هفته را کار کنم به جای اینکه بتوانم در طول هفته کار را به سرانجام برسانم.»
ممکن است شنیدن چنین چیزی سخت باشد اما اگر واقعا می‌خواهید اعتماد ایجاد کنید باید به نحو سازنده‌ای پاسخ بدهید؛ یعنی هیچ نوع موضع دفاعی در کار نباشد. بنابراین به طرح مشکلاتِ کارمندان‌تان این‌گونه پاسخ دهید: «که این طور. ممنونم که مشکل را با من در میان گذاشتید؛ متوجه نبودم که دارم چنین کاری می‌کنم.» اگر بتوانید خودتان را مجبور کنید که به انتقاد کارمندان‌تان با عبارت «ممنون که مشکل را با من در میان گذاشتید» پاسخ دهید، آن‌وقت می‌شود گفت در راه درستی برای دادن پاسخ سازنده قرار گرفته‌اید.
همچنین قدم نهایی برای ارائه‌ پاسخ سازنده شتاب برای «رفع» مشکل احتمالیِ کارمندان‌تان نیست. در میان رهبران به هنگام خبردار شدن از وجود مشکل، گرایشی طبیعی برای رفع مشکلات وجود دارد. اگر کارمند وارد دفتر شود و بگوید: «بخش حسابداری اطلاعات را به موقع در اختیار من قرار نمی‌دهد» واکنش بسیاری از رهبران این است که گوشی تلفن را بردارند، با بخش حسابداری تماس بگیرند و این‌طور مشکل را حل کنند. اما بیشتر وقت‌ها، هنگامی که کارمندان مشکلات‌شان را مطرح می‌کنند به دنبال گوش شنوا و تایید هستند نه کسی که آنها را به کناری بکشد و اختیار حل‌ مشکل را در دست بگیرد. این حسی است که وقتی مدیری برای حل مشکل شتاب می‌کند به کارمند دست می‌دهد. سعی کنید به جای این کار از کارمندهایتان سوال‌هایی از این دست بپرسید: «من چگونه می‌توانم کمکتان کنم؟»، «تا حالا به چه راه‌حل‌هایی دست پیدا کرده‌اید؟»، «فکر می‌کنید بهترین راه برای حل این مشکل چیست؟»
بخشی از پاسخ سازنده دادن این است که وقتی کارمندتان با شما مشکلی را مطرح می‌کند بیشتر مثل یک مربی پاسخ دهید و کمتر مثل یک مدیر. وقتی از کارمندهای‌تان سوال می‌پرسید به آنها شانس آموختن و به اشتراک‌گذاری ایده‌هایشان را می‌دهید. شما با این کار تاکید می‌کنید که به آنها اعتماد دارید و رابطه‌ای را بنا می‌کنید که بیشتر مثل رابطه هم‌رده‌هاست تا رابطه رئیس و مرئوس.
نویسنده: Mark Murphy

با خدمات آموزشی و مشاوره ای ما بیشتر آشنا شوید:

دوره مدیریت کسب و کار مراکز بهداشتی و درمانی ویژه پزشکان و مدیران کلینیک ها، درمانگاه ها و بیمارستان ها  Healthcare MBA

ارائه خدمات مشاوره ای در دو بخش مشاوره فردی و کسب و کار

Telegram-Android-icon

دلایل کاهش وفاداری مشتریان

دوره MBA و DBA

منبع: My customer

دورانی که مشتریان برای مدت طولانی نسبت به شرکت‌ها وفادار بودند به سر آمده است. میزان اعتماد مصرف‌کنندگان به نام‌های تجاری همواره در حال کاهش است و در صورت ارائه پیشنهادهای بهتر از سوی دیگر برندهای تجاری، مشتریان بدون هیچ تردیدی از برند همیشگی خرید نخواهند کرد. قانون ۸۰/ ۲۰ که معتقد است ۲۰ درصد از مشتریان ۸۰ درصد از سود را رقم می‌زنند به قانون ۴۰/ ۶۰ تبدیل شده (۴۰درصد از مشتریان موجب ۶۰ درصد گردش مالی می‌شوند) است. امروزه این قانون هم به آرامی به سوی قانون ۵۰/ ۵۰ تکامل پیدا کرده است، به صورتی که مشتریان وفادار و غیر وفادار به یک میزان، در تولید درآمد نقش دارند. این تغییرات رفتاری، پایه و اساس برخی از تاکتیک‌های بازاریابی را زیر سوال برده است اما آیا بازاریابان برای جلوگیری از چنین رفتارهایی توانایی لازم را ندارند؟

سلیم خلیلی مدرس و مشاور حوزه کسب و کار و برگزار کننده دوره های MBA  و DBA با مجوز وزارت علوم و همکاری دانشگاه های داخلی و خارجی، این مطلب را برای شما انتخاب کرده است 

تناقض نام تجاری
گذشته از چندین مورد استثنای عجیب، برندهای عالی به عنوان مدیران بازار دیگر قادر به حفظ وضعیت خود برای مدت طولانی نیستند. آنها به ناگهان مشتریان وفادار را در ظرف یکسال از دست می‌دهند. زمانی که شرکت‌ها منافع خود را به نحوه رفتار با مشتریان در اولویت قرار می‌دهند قطعا به دردسر خواهند افتاد. از سوی دیگر، بسیاری از مصرف‌کنندگان به‌دلیل وابستگی‌های احساسی به استفاده از مارک‌های خاصی تمایل دارند. تحقیقات نشان داده است به‌طور کلی مصرف‌کنندگان تا زمانی که نام تجاری مورد نظر، ارزشی به زندگی شخصی یا جامعه بیفزاید به استفاده از حداکثر پنج برند تجاری متعهد هستند. به عبارت دیگر، گفته‌های متناقض درباره نام‌های تجاری خاص در دنیای امروز وجود دارد. با اینکه مردم با رضایت کامل از مارک‌های خاصی خرید می‌کنند در عین حال نسبت به برخی نام‌های تجاری اعتماد کمی دارند. در ادامه برخی از دلایل کاهش وفاداری مشتریان بررسی می‌شود:
۱- از عهده انتظارات مشتریان بر نمی‌آیند: کاهش وفاداری مشتریان برای شرکت‌هایی که برای بهبود ارائه خدمات به‌طور جدی سرمایه‌گذاری می‌کنند به یک مشکل حاد تبدیل شده است. برای مشتریان اهمیت ندارد خدماتی که از یک شرکت دریافت می‌کنند در مقایسه با سال گذشته بهتر شده است، آنها شرکت‌های موفق دیگر را معیار مقایسه و سنجش قرار می‌دهند. اگر شرکت آمازون کالای معیوبی را برای مشتری ارسال کند قطعا مشتری از آن پس، خدمات مورد نیاز خود را از فروشگاه‌های محلی تهیه خواهد کرد.
۲- شکست برنامه‌های وفاداری: بسیاری از شرکت‌ها از کارت وفاداری (کارت‌های الکترونیکی ارائه شده به مشتری که با هر خرید امتیازی به آن اضافه شده و نهایتا مشتری می‌تواند با آن امتیازات اقدام به خرید کند) به‌عنوان میانبری برای ایجاد وفاداری مشتریان استفاده می‌کنند. مطالعات اخیر نشان می‌دهد کارت‌های وفاداری به مشتریان فعلی از حاشیه‌های سود می‌کاهد و شرکت در حقیقت ضرر مالی می‌کند.
۳- هیچ اطلاعاتی را نمی‌توان مخفی کرد: تلفن‌های هوشمند و تبلت، دسترسی به هرگونه اطلاعات را امکان‌پذیر کرده‌اند. بیش از نیمی از مصرف‌کنندگان در حین خرید و برای مقایسه قیمت‌ها از تلفن‌های خود استفاده می‌کنند تا بتوانند به راحتی معامله و خرید بهتری را انجام دهند.
۴- عدم تمرکز روی تجربه مشتری در کل: زمانی که شرکت‌ها به بخش‌های مختلف تقسیم می‌شوند هر بخشی به‌طور اجتناب‌ناپذیر مسوول یک جنبه متفاوت از ارتباط با مشتری است. اغلب ارتباط نزدیکی بین تیم‌های فروش، پس از فروش و بخش مالی وجود ندارد. تحقیقات نشان داده است که ناسازگاری و عدم درک بین بخش‌های مختلف موجب عدم وفاداری و کاهش مشتریان می‌شود درحالی‌که می‌توان با داشتن ارتباط و تعاملات خاص با مشتریان، سعی در برطرف کردن نارضایتی‌ها داشت.
۵- نداشتن ارتباط فوق‌العاده با مصرف‌کنندگان: اگر مشتریان وفادار نیستند بدین معنی است که محصول یا خدمات ارائه شده به اندازه کافی برای جذب مشتریان مناسب نبوده است. محصولات یا خدمات خاص نتوانسته با محصولات موجود در بازار رقابت کند زیرا درباره نقش و تاثیر نام تجاری بر زندگی اغلب مشتریان تحقیقات و اندیشه کافی صورت نگرفته است. اغلب مشتریان هم دلبستگی عاطفی به نام تجاری خاصی ندارند و صرفا برای خریدهایشان تصمیمات منطقی می‌گیرند.
همه چیز کالا است
در دنیای دیجیتال، بین انتظارات مشتریان و آنچه در واقع شرکت‌ها ارائه می‌دهند، اغلب اختلاف زیادی وجود دارد. با وجود شفافیت روز‌افزون، تقریبا هر صنعتی به بازار کالای مصرفی تبدیل شده است که در نتیجه تمرکز شدیدی روی قیمت‌ها اعمال می‌شود.
راه‌حل: بازگشت به اصول اولیه
کسب‌وکارها از طریق یکی از دو روش زیر می‌توانند در بازار موفق می‌شوند. نخست، کارآمدتر کار کنند تا امکان فروش ارزان‌تر محصولات را داشته باشند. از سوی دیگر، با در نظر گرفتن ارزش افزوده منحصربه‌فردی جهت متمایز کردن کالاهای خود، قیمت‌های بالاتر را توجیه کنند. واقعیت جامعه امروز، به این معنا است که کسب و کارها واقعا به هر دو راه پیشنهادی نیاز دارند. اگر شرکتی قرار باشد به‌کار خود ادامه دهد نه تنها باید فعالیت کارآمدتری داشته باشد، بلکه باید موارد خاصی را ارائه دهد و برای مشتریان خود ارزش قائل شود.
مطالعات نشان داده مصرف‌کنندگان امروزی از شرکت‌ها انتظار رعایت موارد زیر را دارند که به ترتیب اهمیت هم رده‌بندی شده‌اند.
۱- با مشتریان رفتار خوبی داشته باشند: در ابتدا مشتریان انتظار دارند تا رفتار و خدمات عالی را از سوی شرکت‌ها دریافت کنند.
۲- با کارمندان هم رفتار مناسبی داشته باشند: شرکت‌هایی که از کارمندان خود سوءاستفاده کرده یا اینکه منافع شرکت را به رفتار مناسب با کارمندان ترجیح می‌دهند، قطعا دچار مشکلات فراوان خواهند شد.
۳- با جامعه رفتار شایسته‌ای داشته باشند: مصرف‌کنندگان شرکت‌هایی را می‌پسندند که درباره دنیای پیرامون با آنها هم نظر باشند. این به آن معنا نیست که تمام سود را به موسسات خیریه و فعالیت‌های اجتماعی اختصاص دهند بلکه باید هدف‌شان ایجاد تغییراتی در شرکت متناسب با هویت شرکت باشد.
برای تحقق این انتظارات، تمام موارد باید رعایت شود. برای مثال شرکتBen & Jerry سلاطین دنیای بستنی را که در زمینه تولید ماست و آبمیوه منجمد نیز فعالیت دارند در نظر بگیرید، آنها ازکیفیت محصول خوبی برخوردار هستند، رفتار مناسبی با کارمندان و مشتریان دارند و همچنین شروع به ارتقای اصول کسب منصفانه کرده‌اند. به این ترتیب اعتبار نام تجاریشان در بازار ارتقا پیدا کرده و جای تعجب نیست که وفاداری مشتریان در حال افزایش است.
نتیجه‌گیری: راه‌حل فراتر از بازاریابی صرف است
متاسفانه، کارت وفاداری جدید مشتریان یا کمپین تبلیغاتی فانتزی جدید، مشکل وفاداری مشتریان را حل نخواهد کرد. مدیران به جای اینکه فقط مسوولیت بخش بازاریابی را به‌عهده داشته باشند بهتر است تا دید روشنی نسبت به نحوه فعالیت شرکت و ارزش‌های افزوده‌ای داشته باشند که به مشتریان ارائه می‌دهند و مهم این است که آن دیدگاه را به‌طور شفاف با کارمندان و مشتریان در میان بگذارند.
مترجم: هوتسا عسکری نسب

با خدمات آموزشی و مشاوره ای ما بیشتر آشنا شوید:

دوره مدیریت کسب و کار مراکز بهداشتی و درمانی ویژه پزشکان و مدیران کلینیک ها، درمانگاه ها و بیمارستان ها  Healthcare MBA

ارائه خدمات مشاوره ای در دو بخش مشاوره فردی و کسب و کار

Telegram-Android-icon