MBA-DBA

۳ مطلب در آذر ۱۳۹۶ ثبت شده است

چگونه برای مذاکره در مورد حقوق پست جدید اقدام کنم؟

دوره MBA و DBA

مشاور عزیز،
در سال جدید ارتقای شغلی یافته‌ام و قرار است جایگزین مدیر مستقیم خودم که او هم ارتقا یافته شوم.

سلیم خلیلی مدرس و مشاور حوزه کسب و کار و برگزار کننده دوره های MBA  و DBA با مجوز وزارت علوم و همکاری دانشگاه های داخلی و خارجی، این مطلب را برای شما انتخاب کرده است 

پیش از تعطیلات سال نو، او در مورد کارها و وظایفش به من آموزش داد و گفت که خودش به مدیران ارشد شرکت پیشنهاد کرده من جایگزینش شوم. چند بار از او خواسته‌ام در مورد افزایش حقوق و دستمزدم به من اطلاع دهد، اما هر بار می‌گوید: مدیران برای تایید نهایی این موضوع هنوز در حال مذاکره هستند. با شروع سال جدید، او کار در سمت جدید را شروع کرده و من همچنان بلاتکلیف مانده‌ام. مطمئن نیستم چگونه باید در مورد این موضوع وارد صحبت شوم. این شرکت را دوست دارم، اما موضوع ارتقا و صحبت درباره افزایش حقوق نگرانم کرده است.
پاسخ:
تعداد نامه‌های مشابهی که در این باره دریافت می‌کنم حیرت‌انگیز است. همه آنها می‌گویند که ارتقا گرفته یا در پست جدیدی مشغول به‌کار شده‌اند، اما هنوز نمی‌دانند حقوق‌شان چقدر قرار است تغییر کند. این موضوع برای من عجیب و ناراحت‌کننده است. فرمول آن ساده است: اگر شغلی را قبل از چانه زدن بر سر حقوق می‌پذیرید، یعنی عملا مذاکره را ترک کرده‌اید. با این کارتان این پیام را منتقل می‌کنید که «من حاضرم این کار را در ازای هر مبلغی که به من بدهید انجام دهم.»
در مورد شما، باید بگویم اگرچه رسما چنین چیزی را قبول نکرده‌اید، اما با کارهایی که انجام می‌دهید، چنین چیزی را القا می‌کنید.اگر پذیرفته‌اید که در مورد کار جدید به شما آموزش دهند و حتی مقدماتی از کار را شروع کرده‌اید، اما وقتی چیزی در مورد حقوق جدیدتان گفته نشده، کارفرمای شما فکر می‌کند در هر صورت و با هر شرایطی کار جدید را پذیرفته‌اید. قبل از پذیرفتن شغل جدید و قبل از اینکه دست به هر کاری بزنید، اول باید در مورد حقوق‌تان مذاکره کنید.
برای این کار، قبل از اینکه حتی بخواهید برای آن آموزشی ببینید، باید بگویید «من قطعا علاقه‌مند به این ارتقای شغلی هستم، اما قبل از اینکه بخواهیم جلوتر برویم، ترجیح می‌دهم در مورد تغییراتی که در حقوقم صورت می‌گیرد صحبت کنم.» اگر مافوق‌تان می‌گوید مدیران ارشد شرکت هنوز برای تایید نهایی این ارتقای شغلی در حال مذاکره هستند، بگویید «درک می‌کنم. پس لطفا اجازه بدهید پس از تایید نهایی آنها و وقتی آماده صحبت در مورد حقوقم شدند، کارهای بعدی را شروع کنیم. اگر صلاح می‌دانید تا آن موقع من آموزش‌های لازم را ببینم مساله‌ای نیست، اما باید مطمئن شوم اگر از شرایط حقوقم راضی نبودم، می‌توانم این شغل را نپذیرم.»
سپس کار مهمی که باید انجام دهید این است که برای خودتان تصریح کنید ارتقای شغلی صورت‌گرفته یک توافق نهایی‌شده نیست چون هنوز مهم‌ترین بخش آن، یعنی گفت‌وگو در مورد حقوق، قطعی نشده است. اگر خودتان آن را نهایی بدانید، چون در حال آموزش دیدن هستید، پس دیگران هم همین فکر را می‌کنند. این شرایط اقدامات بعدی را برای صحبت کردن در مورد حقوق در آینده دشوار می‌کند، چون اگر حقوق مناسبی به شما پیشنهاد نشود، مجبورید کنار بکشید. و نکته‌ای کلیدی که در اینجا باید به آن اشاره کرد این است: اگر حقوق نهایی پیشنهاد شده متناسب با حجم کاری که در شغل جدید باید انجام دهید نبود، به هیچ وجه در رودربایستی نمانید و آن را رد کنید.
کارفرمای شما باید این موضوع را بداند، اما پیش از آن باید با خودتان این موضوع را حل کنید، در غیر این‌صورت، اصلا مذاکره‌ای در مورد حقوق صورت نمی‌گیرد و آنها مبلغی را خودشان تعیین می‌کنند و شما هم باید آن را بپذیرید. چیزی که باید بدانید این است که هیچ وقت منتظر کارفرما نمانید که به شما برای صحبت کردن در مورد حقوق مهلت دهد. خودتان باید این مهلت را بگیرید.
بنابراین، حالا که دانسته‌اید چه کاری باید انجام دهید، هر چه زودتر با مدیران ارشد شرکت یا هر کسی که مسوول تصمیم‌گیری برای ارتقای شما است ارتباط برقرار کنید و بگویید: «از اینکه قرار است جایگزین باب شوم خیلی خوشحالم، چون از او چیزهای زیادی یاد گرفته‌ام، اما متاسفانه تاکنون فرصت نشده رسما در مورد شرایط این پست جدید صحبت کنیم. دوست دارم هرچه زودتر در این مورد و به‌خصوص حقوق و مزایای جدید با شما مذاکره کنم. شما چه زمانی را مناسب می‌دانید؟»
اگر آنها باز هم از این موضوع شانه خالی کردند و گفتند بهتر است فعلا آموزش را شروع کنی، مقاومت کن و بگو: «راستش را بخواهید خیلی راحت نیستم که قبل از مذاکره در این مورد، اقدامی انجام دهم. می‌خواهم مطمئن شوم در این مورد به توافق می‌رسیم یا نه. اگر برای شما امکان دارد، زمانی را برای این موضوع تعیین کنید.» این را بدانید که اگر به هر طریقی کوتاه بیایید، قدرت چانه‌زنی را از دست خواهید داد، چون نشان می‌دهید با هر شرایطی حاضر به پذیرفتن نقش جدید هستید. همیشه، همیشه، همیشه قبل از اینکه وظایف شغل جدید و ارتقایی را که گرفته‌اید بپذیرید، رسما در مورد حقوق صحبت کنید.

با خدمات آموزشی و مشاوره ای ما بیشتر آشنا شوید:

دوره مدیریت کسب و کار مراکز بهداشتی و درمانی ویژه پزشکان و مدیران کلینیک ها، درمانگاه ها و بیمارستان ها  Healthcare MBA

ارائه خدمات مشاوره ای در دو بخش مشاوره فردی و کسب و کار

Telegram-Android-icon

 

درس‏هایی از ترامپ و برگزیت برای قدرت پیش‏ بینی کسب‏ وکارها

دوره MBA و DBA

منبع: BCG
ما در عصری شگفت انگیز زندگی می‌کنیم. از سویی مردم انگلستان به خروج از اتحادیه اروپا رای می‎دهند و از سوی دیگر شاهد موفقیت یک تاجر، سرمایه‎دار و ستاره تلویزیون در رقابت‎های ریاست‌جمهوری آمریکا هستیم. چنین رویدادهایی به روشنی در نوع خود بی نظیر هستند. اما نکته جالب این است که هر دو مورد مذکور با وجود پیش‎بینی‌های حاصل از نتایج صدها نظرسنجی و برخلاف نظرات تحلیل‌گران سیاسی رخ داده‌اند، دقیقا در عصری که پیشرفت‌ در زمینه کلان داده، تجزیه و تحلیل اطلاعات و هوش مصنوعی بیش از هر زمان دیگری در تاریخ بشری سر و صدا به پا کرده است.

سلیم خلیلی مدرس و مشاور حوزه کسب و کار و برگزار کننده دوره های MBA  و DBA با مجوز وزارت علوم و همکاری دانشگاه های داخلی و خارجی، این مطلب را برای شما انتخاب کرده است 

این دوران قطعا عصری شگفت‌انگیز برای پیش‌بینی‌های داده‌محور است. به‌طور مثال انتخابات از جمله رویدادهایی است که در سراسر جهان مورد توجه تمامی اقشار جامعه است و شامل مجموعه‌ای از اصول و قوانین مشترک است که نتیجه‌ای تقریبا ساده نیز در پی دارد که البته مجموعه‌ای از اطلاعات در دسترس و تاریخی در آن دخیل هستند. اما روزنامه‌نگاری پس از انتخابات اخیر آمریکا چنین نوشت: «این روز، روزی بود که اطلاعات مرد.» هم‌زمانی این رویدادها با پیشرفت‌های اخیر در حوزه تجزیه و تحلیل اطلاعات و هوش مصنوعی و همچنین ادعاهای جسورانه و فزاینده در خصوص تاثیرات آنها بر زندگی ما موضوعی قابل توجه است. به نظر می‌رسد اطلاعات و الگوریتم‌های هوشمند می‌توانند ارزش‌های فوق‌العاده‌ای برای کسب‌وکارها به ارمغان بیاورند، چه از طریق بهبود اثربخشی تبلیغات و بهره‌وری عملیاتی و چه به واسطه فعال کردن موتورهای پیشنهاد خودتنظیم. هنوز هم برگزیت و انتخابات ریاست جمهوری دونالد ترامپ این موضوع را به ما یادآوری می‌کنند که اطلاعات و ابزارهای تجزیه و تحلیل می‌توانند به راحتی منجر به گمراهی همه شوند.
تجارب تلخ دنیای سیاست در سال گذشته به خوبی ثابت کرد که تجزیه و تحلیل‌های پیشرفته می‌توانند به راحتی جایگزین نبوغ، خلاقیت و ابتکار انسانی شود. چنین وقایعی برخی ایده‌ها پیرامون چالش‌های پیش‎روی کسب‌وکارها در زمینه بهره‌برداری از مزایای الگوریتم‌های هوشمند و نیاز به تعامل انسان و ماشین‌ها را تقویت کرد. در ادامه به ۴ نکته اصلی برای رهبران کسب‎وکار پرداخته می‎شود.

۱) نبوغ انسانی مکملی برای بهره‌برداری از فناوری در موقعیت‌های ناشناخته. ترکیب اطلاعات و الگوریتم‌های پیچیده در موقعیت‌ها و وضعیت‌های آشنا راهکاری به شدت قدرتمندانه است. نیت سیلور (Nate Silver)، روزنامه نگار و آمارگر آمریکایی توانست نتایج انتخابات تمامی ۵۰ ایالت آمریکا در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۲ میلادی را به درستی پیش‌بینی کند، چرا که این رویداد همچون کسب وکاری معمول بود که به دست شخصیت‌هایی شناخته شده اداره می‌شد. با این حال تصمیم‌های مردم هنوز هم مزیتی قاطع در قبال هدایت موقعیت‌های ناشناخته دارند و مبارزات انتخاباتی اخیر چیزی بود جز آن کسب‌وکار معمول. بنابراین، کارشناسانی که نتایج را با وضوح بیشتری می‎بینند، افرادی که توجهی به کسب‎وکار معمول ندارند و بر جنبه‌های انسانی و غیر قابل سنجش اطلاعات توجه دارند، موفقیت بیشتری در این حوزه دارند.

۲) درک فرضیه‌های اساسی پیرامون فناوری. حتی قدرتمندترین الگوریتم‎ها نیز مستلزم تبیین مساله و تعیین دامنه قطعی آن هستند. این الگوریتم‎ها از توان ارزیابی زمینه‎های موضوعی خارج از حوزه‎ای خاص برخوردار نیستند. هم‌اکنون فقط افراد هستند که از توان به چالش کشیدن مدل‎های مورد استفاده در این حوزه برخوردار هستند. همان‌طور که روشن شد، موسسه‎های نظرسنجی از مدل‎های مناسبی استفاده نمی‌کنند، الگوریتم‎های پیش‎بینی آنها به اندازه کافی دقیق بوده‌اند اما فرضیات به‌کار رفته در مدل نظیر میزان مشارکت رای‌دهندگان تا حد بسیار زیادی خطاپذیر بوده‌اند.

۳) به چالش کشیدن جعبه سیاه فناوری. انسان‌ها نقش قابل‌توجهی در استخراج ارزش از اطلاعات دارند. برای ایفای چنین نقشی، درک، بررسی، ارزیابی اعتبار خروجی الگوریتم‎ها و ارائه بازخورد از جمله مهم‌ترین الزامات به‌شمار می‌روند. هر تحلیلگر سیاسی تا پیش از برگزاری انتخابات بر این باور بود که رقابت‌های انتخاباتی اخیر رویدادی بی‌سابقه است و نتیجه نیز پیش‌بینی‌ها را اثبات کرد. خطری مشابه نیز در دنیای کسب‌وکار وجود دارد، الگوریتم‌های پیچیده کسب وکار می‌توانند به جعبه سیاهی تبدیل شوند که فرضیات بیان نشده و بی نظمی موجود در واقعیت‌ها را پنهان می‌کنند.

۴) عدم اتکا به پیش‌بینی‎های فاقد تجزیه‌ و تحلیل‌های ساختاری. تحلیلگران از توانایی تفکیک مدل‌های علی و پیش‌بینی برخوردار هستند. مدل‌های پیش‌بینی در تلاش هستند رویدادها را به دقت و بدون توجه به ساختار علی موجود میان متغیرهای ورودی و خروجی پیش‌بینی کنند. این در حالی است که مدل‌های علی به دنبال درک جداگانه روابط میان ورودی‌ها و خروجی‌ها هستند. به بیان دیگر، برخی مدل‌ها آینده را بدون درک آن پیش‌بینی می‌کنند، سایر مدل‌ها نیز بخش‌‌هایی از آینده را بدون برخورداری از توان پیش‌بینی جامع آن درک می‌کنند. تحلیل علی در قیاس با مدل‌های پیش‌بینی، نگاهی ناخوشایندتر به موضوع دارد اما امکان کشف روابط علت و معلولی پنهان که محرک عناصر کلیدی مدل‌های پیش بینی هستند، به واسطه این مدل‌ها فراهم می‌شود.

کلام آخر
این فرضیه که فناوری نقش انسان را به مرور کم‌رنگ‌تر خواهد کرد، اشتباهی اساسی است. برعکس، ابتکار و خلاقیت‌های انسانی بیش از گذشته مورد نیاز خواهند بود. انسان‌ها و ماشین‌ها مکمل یکدیگر هستند، بدین معنی که ارزش کسب وکار حاصل از الگوریتم‌ها و اطلاعات تنها به واسطه تعامل مناسب میان انسان‌ها و ماشین‌ها قابل بهره‌برداری خواهد بود. امروزه ترس اصلی این است که رویکرد کنونی نسبت به فناوری گرفتار دام مشابهی شود. حقایق موضوعی پیچیده و بی‌نظم هستند. بنابراین به جای استفاده جزمی از اطلاعات، باید به واسطه بهره‌مندی از منافع کثرت دیدگاه‌ها، ترکیب قابلیت‌های انسان‌ها و ماشین‌ها را امکان‌پذیر سازیم. به بیان دیگر، باید همواره به یاد داشته باشیم که مهم‌ترین بخش تفکر، به موضوع علم داده ارتباط دارد. رهبران کسب‌وکار باید نسبت به یکپارچه‌سازی اطلاعات و روش‌های تجزیه و تحلیل با فرآیندهای کسب‌وکار اقدام کنند. اما حتی در آینده‌ای که تحت عنوان «عصر ماشین‌ها» از آن یاد می‌شود، نبوغ انسانی هنوز هم کلید بهره‌برداری از قدرت فناوری است. به باور ما، این ایده باید در دستور کار رهبران کسب‌وکارها قرار بگیرد تا کسب ارزش با وجود پیشرفت در فرآیندهای تکنولوژیک امکان‌پذیر و امکان تقویت توانمندی‌های سازمانی در استفاده مناسب از آن فراهم شود.
مترجم: فریبا ولیزاده

با خدمات آموزشی و مشاوره ای ما بیشتر آشنا شوید:

دوره مدیریت کسب و کار مراکز بهداشتی و درمانی ویژه پزشکان و مدیران کلینیک ها، درمانگاه ها و بیمارستان ها  Healthcare MBA

ارائه خدمات مشاوره ای در دو بخش مشاوره فردی و کسب و کار

Telegram-Android-icon

عصب‏ شناسی اعتماد در محیط کار

دوره MBA و DBA

منبع: HBR
شرکت‌ها این روزها برای اینکه کارکنان خود را توانمند کرده و به چالش بکشند دچار تنش شده‌اند. وضعیت ناراحت‌کننده تعهد و در نتیجه ارزشی که به واسطه آن از دست می‌دهند، آنها را دچار تنش کرده است. تحلیل‌های موسسه گالوپ در مورد ارزش داده طی چند دهه را در نظر بگیرید.

سلیم خلیلی مدرس و مشاور حوزه کسب و کار و برگزار کننده دوره های MBA  و DBA با مجوز وزارت علوم و همکاری دانشگاه های داخلی و خارجی، این مطلب را برای شما انتخاب کرده است 

این تحلیل‌ها نشان می‌دهند تعهد بالای کارکنان – که عمدتا با داشتن ارتباط قوی با همکاران، احساس مهم بودن و لذت بردن از فرصت‌های یادگیری تعریف می‌شود – به‌طور مداوم به نتایج مثبت هم برای افراد و هم برای سازمان‌ها منجر می‌شود. نتایج آن عبارت است از بهره‌وری بالاتر، محصولات با کیفیت بهتر و افزایش سودآوری.
بنابراین، واضح است که ایجاد یک فرهنگ که محوریت آن کارکنان باشند، می‌تواند برای کسب‌وکارها خوب باشد. اما چگونه این کار را به‌طور موثر انجام می‌دهید؟ فرهنگ معمولا به شکل هدفمند و حول مزایایی تصادفی طراحی می‌شود که تاثیر زودگذر روانی دارد. با وجود واقعیت‌هایی مثل اینکه نمی‌توان رضایت شغلی را خرید، سازمان‌ها هنوز از «دستبندهای طلایی» استفاده می‌کنند تا کارمندان خوب را نگه دارند. چنین تلاش‌هایی اگرچه در کوتاه‌مدت رضایت شغلی را افزایش می‌دهند، اما اثر ماندگاری بر حفظ یا ارتقای عملکرد استعدادها ندارند.
در تحقیقاتم، دریافته‌ام که ایجاد فرهنگ اعتماد چیزی است که تفاوت معناداری ایجاد می‌کند. کارکنان در سازمان‌هایی که اعتماد زیادی در آنها وجود دارد بهره‌ورتر هستند، انرژی بیشتری سر کار دارند، بهتر با سایر کارمندان همکاری می‌کنند و به کارفرماهای خود تعهد بیشتری دارند. همچنین از استرس مزمن کمتری رنج می‌برند و به‌طور کلی زندگی شادتری دارند. این فاکتورها عملکرد قوی‌تر آنها را تقویت می‌کند.
رهبران کسب‌وکار خطرات را حداقل به صورت بنیادی تشخیص می‌دهند. موسسه PwC در نظرسنجی سال ۲۰۱۶ خود از مدیران عامل اعلام کرد که ۵۵ درصد مدیران فکر می‌کنند فقدان اعتماد تهدیدی برای رشد سازمان آنها است. اما بسیاری از آنها کار زیادی برای افزایش این اعتماد انجام نداده‌اند، به‌خصوص به این دلیل که مطمئن نیستند از کجا باید شروع کنند. در این مقاله چارچوبی علمی ارائه می‌شود که می‌تواند در این زمینه به آنها کمک کند.
حدود یک دهه پیش، در تلاش برای تشخیص اینکه فرهنگ شرکت چگونه بر عملکرد تاثیر می‌گذارد، به سنجش فعالیت مغز افراد هنگام کار کردن پرداختم. آزمایش‌های علم اعصاب که انجام داده‌ام هشت راه را نشان می‌دهند که رهبران کسب‌وکار به وسیله آنها می‌توانند به‌طور موثری فرهنگ اعتماد را ایجاد و آن را مدیریت کنند. این استراتژی‌ها در ادامه توصیف خواهند شد و توضیح می‌دهیم که برخی سازمان‌ها چگونه از آنها استفاده می‌کنند. اما ابتدا بهتر است نگاهی داشته باشیم به علمی که در پس این چارچوب وجود دارد.

در مغز چه اتفاقاتی می‌افتد
در سال ۲۰۰۱ به وجود یک رابطه ریاضی بین اعتماد و عملکرد اقتصادی پی بردم. در مقاله‌ای که در مورد این پژوهش ارائه دادم و محیط اجتماعی، قانونی و اقتصادی موثر بر اعتماد را توصیف کردم، نتوانستم اساسی‌ترین پرسش را پاسخ دهم: چرا دو نفر در گام اول به هم اعتماد می‌کنند؟ آزمایش‌هایی که در سراسر دنیا انجام شده نشان می‌دهند انسان به‌طور غریزی به دیگران اعتماد می‌کند، اما نه همیشه. من این فرضیه را مطرح کردم که باید یک سیگنال عصب‌شناختی وجود داشته باشد که نشان دهد کی باید به دیگران اعتماد کنیم. بنابراین، یک برنامه تحقیقاتی بلندمدت را شروع کردم تا ببینم آیا این موضوع درست است
یا نه.
این را می‌دانستم که یک ماده شیمیایی در مغز به نام اوکسی‌توسین به حیوانات پیام می‌دهد که آیا می‌توانند به حیوان دیگری نزدیک شوند یا نه. نمی‌دانستم در مورد انسان هم این طور هست یا نه. هیچ‌کس به این موضوع نپرداخته بود. بنابراین تصمیم گرفتم در مورد آن تحقیق کنم. برای اینکه اطمینان و واکنش متقابل آن را به صورت غیرمغرضانه بسنجم، به همراه تیمم یک کار تصمیم‌گیری استراتژیک را مد نظر قرار دادیم. در آزمایش ما، شرکت‌کنندگانی تصمیم گرفتند مبلغی پول را به صورت اینترنتی برای افراد غریبه واریز کنند تا سه برابر آن را برگردانند. آنها می‌دانستند ممکن است شخص دریافت‌کننده هیچ‌گاه آن پول را برنگرداند.
برای سنجش میزان اوکسی‌توسین در این فرآیند، بلافاصه قبل و بعد از تصمیم‌گیری برای اعتماد کردن (از افرادی که پول می‌فرستادند) و مورد اعتماد بودن (از افرادی که پول دریافت می‌کردند) آزمایش خون گرفتیم. چون نمی‌خواستیم بر رفتار آنها تاثیر بگذاریم، نگفتیم مطالعه ما در چه موردی است. در نهایت به این نتیجه رسیدیم هر چقدر افراد پول بیشتری دریافت می‌کردند، اوکسی‌توسین مغز آنها بیشتر بود و میزان اوکسی‌توسینی که دریافت‌کنندگان پول در مغزشان تولید می‌کردند، حاکی از اعتمادپذیری بیشتری برای بازگرداندن پول بود. گروه من ۱۰ سال بعد از آن به انجام آزمایش‌های اضافی پرداخت تا عوامل محرک یا بازدارنده اوکسی‌توسین را شناسایی کند. تحقیقات نهایی به ما گفت چرا میزان اعتماد در افراد و موقعیت‌های مختلف فرق می‌کند. مثلا استرس زیاد می‌تواند از عوامل بازدارنده ترشح اوکسی‌توسین باشد.

چگونه اعتماد را مدیریت کنیم
به واسطه آزمایش‌ها و نظرسنجی‌هایی که انجام دادیم، هشت رفتار مدیریتی را که اعتماد ایجاد می‌کنند شناسایی کردم. این رفتارها قابل سنجش هستند و می‌توانند برای ارتقای عملکرد مدیریت شوند.

۱) برتر بودن را تشخیص دهید
علم اعصاب نشان می‌دهد تشخیص وقتی بلافاصله بعد از تحقق یک هدف باشد، وقتی از سوی هم‌قطاران باشد و وقتی محسوس، غیرمنتظره، شخصی و همگانی باشد، بیشترین اثر را بر اعتماد دارد. تشخیص عمومی نه تنها از قدرت جمع برای تجلیل از موفقیت استفاده می‌کند، بلکه الهام‌بخش دیگران است تا به دنبال برتری‌جویی باشند. همچنین محفلی را در اختیار آنهایی که عملکرد خوبی دارند قرار می‌دهد تا بهترین فعالیت‌ها را به اشتراک بگذارند و دیگران هم از آنها یاد بگیرند.

۲) فشار چالشی القا کنید
وقتی مدیری یک وظیفه سخت اما قابل دستیابی را به تیمی محول می‌کند، استرس ملایمی که آن وظیفه دارد، هورمون‌های نوروشیمیایی مثل اوکسی‌توسین و آدرنوکورتی‌کاتراپین را که باعث افزایش تمرکز و تقویت ارتباطات اجتماعی می‌شود، آزاد می‌کند. وقتی اعضای تیم با هم کار می‌کنند تا به هدفی برسند، فعالیت‌های مغز رفتارهای آنها را به‌طور موثری هماهنگ می‌کند. اما این تنها وقتی موثر است که چالش‌ها قابل حصول باشند و یک نقطه پایان مشخص وجود داشته باشد. اهداف پوچ و غیرممکن باعث می‌شوند افراد حتی قبل از اینکه کار را شروع کنند، دلسرد و تسلیم شوند. رهبران کسب‌وکار باید دائما این موضوع را چک کنند و پیشرفت‌ها را ارزیابی کنند.

۳) به افراد در نحوه انجام کارشان راهنمایی کنید
به محض اینکه کارکنان آموزش دیدند، هر زمان ممکن بود به آنها اجازه دهید دیگران را مدیریت کنند و پروژه‌ها را به شیوه خودشان اجرا کنند. مورد اعتماد بودن برای کشف مسائل یک محرک بزرگ است. نظرسنجی مشترک بانک سیتی‌گروپ و لینکداین در سال ۲۰۱۴ دریافته که حدود نیمی از کارکنان حاضرند در ازای داشتن کنترل بیشتر بر نحوه کارشان از ۲۰ درصد افزایش دستمزد خود بگذرند. همچنین استقلال داشتن نوآوری را ارتقا می‌دهد، چون افراد مختلف رویکردهای مختلف را امتحان می‌کنند. فرآیندهای نظارت و مدیریت ریسک می‌تواند به حداقل‌‌سازی انحرافات منفی کمک کند و مسائل و پرسش‌هایی که بعد از انجام پروژه پیش می‌آید، به تیم‌ها امکان می‌دهد مسیرهای مثبت را به اشتراک بگذارند تا دیگران بتوانند پایه‌های موفقیت خود را روی آنها بنا کنند.

معمولا، کارکنان جوان‌تر که تجربه کمتر دارند، نوآوران اصلی خواهند بود، چون کمتر به کارهای روتینی که باید انجام شوند، محدود شده‌اند. پیشرفتی‌که در خودروهای خودران حاصل شد، این‌گونه بود. پس از گذشت پنج سال و سرمایه‌گذاری هنگفتی که دولت آمریکا در سه شرکت خودروسازی بزرگ کرد، هیچ خودروی ارتشی خودکاری تولید نشد. پس از آن، آژانس پروژه‌های تحقیقاتی پیشرفته دفاعی یک جایزه مالی برای یک خودروی خودران که بتواند مسیری را در کمتر از ۱۰ ساعت طی کند، تعیین کرد. دو سال بعد، گروه بزرگی از دانشجوهای مهندسی دانشگاه استنفورد برنده این چالش شدند و ۲ میلیون دلار گرفتند.

۴) امکان انعطاف‌پذیری شغلی را فراهم کنید
وقتی شرکت‌ها به کارمندان اعتماد می‌کنند تا انتخاب کنند روی چه پروژه‌ای کار کنند، آنها هم بیشترین انرژی خود را روی مهم‌ترین مسائل می‌گذارند. در نتیجه، سازمان‌هایی مثل شرکت مورنینگ استار، بزرگ‌ترین تولیدکننده فرآورده‌های گوجه فرنگی در دنیا، همکاران بسیار بهره‌وری دارد که چندین سال با این شرکت می‌مانند. در مورنینگ استار، افراد عناوین شغلی ندارند و خودشان کارگروه‌هایی را تشکیل داده‌اند. شرکت نرم‌افزار بازی والو (Valve) میزهایی را در اختیار کارکنان خود قرار داده که چرخ دارند و آنها را تشویق می‌کند با حرکت دادن میزها به پروژه‌هایی بپیوندند که «جالب» و «ارزشمند» به نظر می‌آیند. اما با همه اینها کارکنان کاملا مسوولیت‌پذیر هستند. وقتی به گروه تازه‌ای می‌پیوندند، انتظارات واضحی تعریف می‌شود و ارزیابی‌های ۳۶۰ درجه‌ای صورت می‌گیرد تا نقش هر فرد سنجیده شود.

۵) اطلاعات را به‌طور گسترده به اشتراک بگذارید
تنها ۴۰ درصد کارکنان می‌گویند در مورد اهداف، استراتژی‌ها و تاکتیک‌های شرکتشان اطلاعات کامل دارند. این عدم قطعیت در مورد مسیر شرکت به استرس مزمن منجر می‌شود که جلوی ترشح هورمون اوکسی‌توسین را می‌گیرد و کار تیمی را متوقف می‌کند. شفاف بودن مثل یک پادزهر عمل می‌کند. سازمان‌هایی که مسیر راه خود را با کارمندان به اشتراک می‌گذارند، عدم قطعیت را در مورد اینکه کجا می‌خواهند بروند و چرا، کاهش می‌دهند. برقراری ارتباط مداوم کلید کار است: مطالعه‌ای در سال ۲۰۱۵ روی تیم‌های کاری در ۱۹۵ کشور انجام شد که نشان داد وقتی سرپرستان با گزارش‌های مستقیم ارتباطات روزانه با اعضا برقرار می‌کنند، تعهد نیروی کار به میزان قابل توجهی افزایش می‌یابد. شرکت بهینه‌سازی رسانه‌های اجتماعی بافر حتی فراتر از این رفته و فرمول محاسبه حقوق‌ها را به صورت آنلاین برای همه منتشر می‌کند؛ حتی حقوق مدیرعامل. شفافیت یعنی این.

۶) روابط آگاهانه ایجاد کنید
اوکسی‌توسین یک مولکول قدیمی است. این یعنی اعتماد کردن و اجتماعی بودن که به واسطه اوکسی‌توسین ایجاد می‌شوند، عمیقا در ذات ما نهادینه شده است. با این حال، وقتی سر کار هستیم این پیام را دریافت می‌کنیم که باید بر انجام وظایفمان متمرکز شویم، نه پیدا کردن دوست. آزمایش‌های عصب‌شناسی که انجام داده‌ام نشان می‌دهند وقتی افراد به صورت آگاهانه در محیط کار روابط اجتماعی برقرار می‌کنند، عملکردشان ارتقا می‌یابد. مطالعه‌ای که در شرکت گوگل انجام شده به‌طور مشابه نشان می‌دهد مدیرانی که به موفقیت اعضای تیم‌شان و رفاه شخصی آنها علاقه نشان می‌دهند، کیفیت و کمیت کارشان بهتر است. درست است، حتی مهندس‌ها نیاز به برقراری روابط اجتماعی دارند. مطالعه‌ای در مورد مهندس‌های نرم‌افزار منطقه سیلیکون‌ولی به این نتیجه رسیده افرادی که با دیگران ارتباط برقرار می‌کنند و در پروژه‌ها به هم یاری می‌رسانند، نه تنها اعتماد و احترام همکاران خود را به دست می‌آورند، بلکه خودشان هم بهره‌وری بیشتری دارند. شما می‌توانید با برگزاری جلسات ناهار، دور همی‌های بعد از کار و فعالیت‌های تیمی به افراد در ایجاد ارتباطات اجتماعی کمک کنید. ممکن است این کارها در ابتدا سرگرمی اجباری به‌نظر برسد، اما وقتی افراد به‌هم اهمیت می‌دهند، عملکرد بهتری دارند چون نمی‌خواهند شاهد سقوط هم‌تیمی‌های خود باشند.

۷) رشد تمام و کمال را تسهیل کنید
محیط‌های کاری سرشار از اعتماد به پیشرفت شخصی و نیز حرفه‌ای افراد کمک می‌کنند. مطالعات متعدد نشان می‌دهد دستیابی به مهارت‌های کاری جدید کافی نیست. اگر به عنوان یک انسان رشد حرفه‌ای ندارید، عملکردتان دچار اختلال می‌شود. شرکت‌هایی که فضای اعتماد بالایی دارند، هنگام پرورش استعدادها از ذهنیت رشد استفاده می‌کنند. حتی برخی از آنها به این نتیجه می‌رسند که وقتی مدیران اهداف واضحی تعیین می‌کنند، به کارمندان خود استقلال می‌دهند و دائما بازخورد می‌دهند، دیگر نیازی به ارائه گزارش سالانه بررسی عملکرد و رجوع به گذشته نیست. در عوض، مدیران و گزارش‌های مستقیم می‌توانند بر رشد حرفه‌ای و شخصی افراد متمرکز شوند. این رویکردی است که شرکت‌هایAccenture و Adobe Systems اتخاذ کردند.مدیران می‌توانند با پرسیدن سوالاتی مثل «آیا برای اینکه وظیفه بعدی‌ را انجام بدهی کمکی کرده‌ام؟» اهداف حرفه‌ای را جست‌وجو کنند. ارزیابی رشد شخصی هم مباحثاتی در مورد ادغام کار و زندگی، خانواده و زمان استراحت و سرگرمی را دربرمی‌گیرد. سرمایه‌گذاری روی همه جنبه‌های یک فرد اثر قدرتمندی بر تعهد و حفظ کارکنان دارد.

۸) خود را خواستار کمک نشان دهید
در محیط‌هایی که اعتماد زیادی در آنها وجود دارد، رهبران کسب‌وکار به‌جای دستور دادن از کارکنان خود کمک می‌خواهند. تیم تحقیقاتی من به این نتیجه رسیده که این موضوع ترشح اوکسی‌توسین را تحریک می‌کند و حس اعتماد و همکاری را در آنها افزایش می‌دهد. درخواست کمک کردن نشانه‌ یک مدیر اطمینان‌بخش است که همه را برای رسیدن به اهداف شرکت درگیر می‌کند. جیم وایت‌هرست، مدیرعامل شرکت تولیدکننده نرم‌افزارهای متن‌باز رد هت(Red Hat)، در این مورد گفته: «من به این نتیجه رسیدم که سوال کردن در مورد چیزهایی که اطلاعی از آنها نداشتم همیشه اثری برعکس آنچه فکر می‌کردم داشت و به من کمک می‌کرد اعتبار به‌دست آورم.» درخواست کمک کردن بسیار موثر است، چون حس ذاتی بشر را برای همکاری کردن با دیگران تحریک می‌کند.

نتیجه‌گیری
ماکس دی‌پری، مدیرعامل سابق شرکت هرمن میلر زمانی گفته بود: «اولین مسوولیت یک رهبر کسب‌وکار این است که واقعیت را تعریف کند. آخرین مسوولیت او هم تشکر کردن است. بین این دو، او باید یک خدمتکار باشد.» آزمایش‌هایی که انجام داده‌ام، این دیدگاه را تصدیق می‌کند. در نهایت، با مشخص کردن یک مسیر روشن و راهنمایی کارکنان در این مسیر، می‌توانید اعتمادآفرینی کنید. این به آن معنا نیست که نباید به کارکنان سخت بگیرید یا انتظار کم‌کاری از آنها داشته باشید. شرکت‌های مورد اعتماد کارکنان مسوول تربیت می‌کنند، اما مدیریت خرد بر آنها اعمال نمی‌کنند و با آنها مثل بزرگسالانی مسوولیت‌پذیر رفتار می‌کنند.
نویسنده: Paul J. Zak
مترجم: مریم رضایی

با خدمات آموزشی و مشاوره ای ما بیشتر آشنا شوید:

دوره مدیریت کسب و کار مراکز بهداشتی و درمانی ویژه پزشکان و مدیران کلینیک ها، درمانگاه ها و بیمارستان ها  Healthcare MBA

ارائه خدمات مشاوره ای در دو بخش مشاوره فردی و کسب و کار

Telegram-Android-icon