MBA-DBA

۶ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۸ ثبت شده است

الگو‌های جدید در عصر رقابت

دوره MBA و DBA

شرایط اقتصادی امروز جهان، به گونه‌ای است که حل مشکلات و تنگناهای موجود، الگو‌ها و راه‌حل‌های جدید و متفاوتی را می‌طلبد. در دنیای امروز تضمین بقای سازمان‌ها در «نوآوری»، «خلاقیت» و «کارآفرینی» آنها است. کار‌آفرینی به‌عنوان پدیده‌ای نوین در اقتصاد، نقش موثری در توسعه و پیشرفت اقتصادی کشور‌ها ایفا می‌کند. کارآفرینی در اقتصاد رقابتی و مبتنی بر بازار، دارای نقش کلیدی است، به عبارت دیگر در یک اقتصاد پویا، ایده‌ها، محصولات و خدمات همواره در حال تغییر هستند و در این میان کار‌آفرین است که الگویی برای مقابله و سازگاری با شرایط جدید به ارمغان می‌آورد.

سلیم خلیلی مدرس و مشاور حوزه کسب و کار و برگزار کننده دوره های MBA  و DBA با مجوز وزارت علوم و همکاری دانشگاه های داخلی و خارجی، این مطلب را برای شما انتخاب کرده است

شومپیتر، پدر علم کار‌آفرینی بر این باور است که رشد و توسعه اقتصادی در یک نظام زمانی میسر خواهد بود که افرادی در بین سایر آحاد جامعه با خطرپذیری اقدام به نوآوری کرده و با نوآوری آنها روش و راه‌حل‌های جدیدی جایگزین راهکارهای ناکارآمد و کهن قبلی شود. این تفکر با انقلاب اطلاعات و شروع عصر فرا صنعتی از ارزش و اهمیت خاصی برخوردار شد. زیرا کارآفرینان به‌عنوان عاملین تغییر و فرآیندکارآفرینی به‌عنوان فرآیند تغییر و تحول در نظام اقتصادی مورد توجه قرار گرفتند. در دهه‌های اخیر به دلیل اهمیت یافتن اقتصاد دانش‌محور، انسان ارزشمندترین سرمایه سازمان تلقی شده است. اهمیت انسان به‌عنوان دارایی فکری و سرمایه معنوی به سبب نقش اصلی آن در مقوله کار‌آفرینی روز به روز در سازمان در حال افزایش است. در مورد کار‌آفرینی تعریف واحدی وجود ندارد و از ابتدای طرح آن در محافل علمی، تعاریف متفاوتی از دیدگاه‌های گونا‌گون برای آن بیان شده است. به باور اندیشمندان و صاحبنظران کارآفرینی به فرآیند خلق ارزش جدید (مادی یا معنوی) از طریق یک تلاش متعهدانه با در نظر گرفتن ریسک‌های ناشی از آن اطلاق می‌شود. آزبورن و گیلبر، کار‌آفرینی را استفاده از منابع به طرقی جدید برای حد اکثر کردن بهره‌وری و اثربخشی تعریف می‌کنند، اما کار‌آفرینی به چیزی بیش از استفاده بهینه از منابع اشاره دارد و در خود خلاقیت و نوآوری و ریسک به همراه دارد. کارآفرینی تنها فردی نیست، سازمانی هم می‌تواند باشد حتی شرکت‌های بزرگ اعم از دولتی و خصوصی هم می‌توانند به کار‌آفرینی دست بزنند. امروزه حتی صحبت از «دولت کار‌آفرین» به میان آمده است.

کار‌آفرینی شرکتی: هنگامی که فعالیت کارآفرینی توسط فرد یا گروه کار‌آفرین در داخل یک سازمان انجام بگیرد به آن کار‌آفرینی سازمانی گویند. کار‌آفرینی سازمانی فرآیندی است که فعالیت‌های سازمانی را به سمت خلاقیت، نوآوری، مخاطره‌پذیری و پیشتازی سوق می‌دهد. فرآیندی که سازمان طی می‌کند تا همه کارکنان بتوانند در نقش کار‌آفرینان انجام وظیفه کنند و تمام فعالیت‌های فردی یا گروهی را به‌طور مستمر، سریع و راحت در سازمان مرکزی به ثمر برسانند. نتیجه این نوع کار‌آفرینی معمولا ایجاد یک واحد سازمانی جدید در داخل سازمان، طراحی و عرضه محصولات یا خدمات جدید و ایجاد ارزش‌های نوین مانند شبکه‌های توزیع مدرن، شیوه‌های بازاریابی مبتنی بر شبکه‌های اجتماعی و اینترنت و… برای سازمان است. می‌توان ادعا کرد کار‌آفرینی سازمانی فرآیندی است که از راه القای فرهنگ کار‌آفرینانه در یک سازمان به ارائه نوآوری در محصول و فرآیند‌ها می‌انجامد. در دنیای معاصر به دلیل رقابت تنگاتنگ و شدید بین شرکت‌ها و سازمان‌ها، کاهش درآمدی مدیریت سنتی در این عرصه و رشد سریع شرکت‌های کوچک سبب شده سازمان‌ها اهمیت ویژه‌ای برای نوآوری قائل شوند، زیرا نوآوری را تنها تضمین خود برای بقا در عرصه رقابت می‌دانند.

از این رو سعی کرده‌اند افراد خلاق و کار‌آفرین را که پدید‌آورندگان اصلی محصولات و خدمات نو در سازمان هستند تشویق و ترغیب کنند که در سازمان بمانند و ‌ایده‌های خود را در سازمان محقق سازند. پینکات، این افراد را کار‌آفرینان سازمانی نام نهاد. شومپیتر عمده فعالیت‌های کار‌آفرینان سازمانی را شامل توسعه کالا و خدمات جدید، معرفی روش‌های جدید تولید، تشخیص بازار‌های جدید، پیدا کردن منابع جدید و توسعه و بهبود سازمان می‌داند. اساسا کار‌آفرینان همیشه طرح و ایده جدیدی در ذهن می‌پر‌ورانند و هرگز از عملکرد فعلی راضی نیستند. آنها آرمان‌گرا هستند و توانایی خوبی در تبدیل فکر‌ها و ایده‌ها به واقعیتی سودآور دارند. بالاخره اینکه کار‌آفرینان سازمانی با ایجاد نوآوری در سازمان سبب تحول اساسی در آن شده و همواره پیشتاز و پیشگام توسعه محصولات و خدمات جدید هستند و معمولا فرآیند نوآوری را از شکل‌گیری ایده اولیه تا به وجود آمدن محصول یا خدمت جدید یا اصلاحی در ساختار تولید خود برعهده می‌گیرند و در کلیه فرآیند ناظر و مجری هستند.

در نهایت آنچه مسلم است، کارآفرینی عامل ترغیب و تشویق سرمایه‌گذاری، تحریک و تشویق حس رقابت، تغییر و نوآوری، ایجاد اشتغال، بهبودکیفیت زندگی و موجب توزیع مناسب درآمد می‌شود. بی‌تردید کارآفرینان در اجتماع نیز سبب پویایی و افزایش بهره‌وری شده و در سطح اجتماع ارزش کار را افزایش می‌دهند و روحیه سعی و تلاش را در بدنه جامعه بالا می‌برند. کارآفرینان سبب تشویق جامعه به کار‌های خلاق و کار‌آفرینانه می‌شوند و همین امر سبب رشد و بالندگی در اجتماع می‌شوند.
محمد صادق کارگر

با خدمات آموزشی و مشاوره ای ما بیشتر آشنا شوید:

دوره مدیریت کسب و کار مراکز بهداشتی و درمانی ویژه پزشکان و مدیران کلینیک ها، درمانگاه ها و بیمارستان ها  Healthcare MBA

ارائه خدمات مشاوره ای در دو بخش مشاوره فردی و کسب و کار

Telegram-Android-icon

 

سال جدید را با کسب‌وکارهای مقاوم در برابر رکود آغاز کنید

دوره MBA و DBA

منبع: Influencive
شروع یک کسب‌وکار جدید همیشه چالش‌ها و موانع خاص خود را دارد. وقتی کسی می‌خواهد کسب‌وکار تازه‌ای راه‌اندازی کند، باید بداند انتظار چه چیزهایی را داشته باشد و انتظار چه چیزهایی را نداشته باشد. بیشتر این چالش‌ها جزو ماهیت کسب‌وکار هستند، اما فاکتورهای بیرونی زیادی هم وجود دارند که بر کسب‌وکار شما اثر می‌گذارند. یکی از این چالش‌های مهم بیرونی، عملکرد اقتصادی کشور شما است.

سلیم خلیلی مدرس و مشاور حوزه کسب و کار و برگزار کننده دوره های MBA  و DBA با مجوز وزارت علوم و همکاری دانشگاه های داخلی و خارجی، این مطلب را برای شما انتخاب کرده است

از آنجا که چشم‌انداز اقتصادی سال جدید در بیشتر کشورها مبهم است و بسیاری از کارشناسان رکودی دوباره را پیش‌بینی می‌کنند، آیا شروع یک کسب‌وکار جدید می‌تواند انتخاب مناسبی باشد و در برابر مشکلات اقتصادی ضد ضربه باشد؟ اگر می‌خواهید این کار را انجام دهید، بهتر است وارد صنعتی شوید که از بحران‌های اقتصادی کمتر آسیب می‌بیند. بر این اساس ایده‌های زیر می‌توانند مفید باشند:

غذا و نوشیدنی
صنعت غذا و نوشیدنی تا حد بسیاری زیادی در برابر رکود اقتصادی مقاوم است. اگر قصد دارید کسب‌وکار تازه‌ای را شروع کنید، در مورد رویدادهای تازه‌ای مثل غذاهای ارگانیک و بسته‌بندی مواد غذایی بدون نگهدارنده و امثال اینها تحقیق کنید. صنعت غذا و نوشیدنی از نظر ارزش روزانه‌ای که به‌طور میانگین ایجاد می‌کند، صنعت بزرگی است. مثلا می‌توانید به راه‌اندازی یک نانوایی یا پیتزایی کوچک، یک کافی‌شاپ بیرون‌بر یا اگر بودجه کافی دارید، یک فود کورت بزرگ فکر کنید. اگر محصولات خوشمزه با قیمت‌گذاری مناسب بر اساس نوع مشتریان خود داشته باشید، هیچ یک از این موارد به شکست منجر نمی‌شود. البته که به تحقیقات کافی برای پیش بردن درست همه اینها نیاز دارید.

خدمات بهداشت و زیبایی
یک بخش مشابه دیگر فاکتور بهداشت است. هر شرایطی که پیش بیاید، همه ما باید بهداشت شخصی و داخل خانه را حفظ کنیم تا از بیماری‌ در امان باشیم. اگر فکر می‌کنید تورم اجازه نمی‌دهد در صنعت غذا و نوشیدنی رشد چندانی داشته باشید، وارد حوزه خدمات مربوط به بهداشت و پاکیزگی شوید. می‌توانید یک مینی فروشگاه که خدمات خشکشویی ارائه می‌دهد تاسیس کنید و در کنار آن، محصولات بهداشتی و پاک‌کننده بفروشید. اگر دنبال پروژه بزرگ‌تری هستید، کارگاه تولید صابون و شامپو راه‌اندازی کنید. هر چقدر شرایط اقتصادی بد باشد، نمی‌توانیم بگذاریم ظاهرمان نامرتب و زشت شود. محصولات زیبایی و خدمات مرتبط به آن، همیشه تقاضای خود را دارند. بیشتر افراد دوست دارند ظاهری مرتب و تمیز داشته باشند، بنابراین علاوه بر آرایشگاه، عرضه انبوهی از محصولات و خدمات آرایشی و بهداشتی می‌تواند کسب‌وکار خوبی باشد.

مربیگری و پرستاری
سبک زندگی‌ها تغییر کرده و با برنامه‌های کاری فشرده شده والدین این روزها نمی‌توانند زمان زیادی برای فرزندان کوچک خود بگذارند. بنابراین، نیاز به مربی یا پرستارهای خانگی بیش از پیش احساس می‌شود. همچنین نیاز به موسسات آموزشی و معلم‌ها و مربیان ماهر به سرعت در حال افزایش است. حتی اگر شرایط اقتصادی بد باشد، نمی‌توانیم فرزندان‌مان را به مدرسه نفرستیم یا نیاز آنها را به برخورداری از بهترین آموزش‌ها نادیده بگیریم.

خدمات بازاریابی دیجیتال
دنیا در حال تغییر به سمت اقتصاد دیجیتال است و بنابراین، کسب‌وکارها هم با آن همراه می‌شوند. هر کسب‌وکاری این روزها به دنبال حضور اینترنتی است، اما همه نمی‌دانند چطور باید محصولات و خدمات خود را به‌صورت آنلاین بازاریابی کنند. بنابراین، نیاز طبیعی به آن دسته از سرویس‌دهندگان بازاریابی دیجیتال که به کسب‌وکارها امکان می‌دهند در نردبان فضای بازار الکترونیک ترقی کنند، وجود دارد. بازاریابی دیجیتال کاری است که دوام زیادی دارد و به این دلیل در برابر رکود اقتصادی مقاوم است که نسبت به تکنیک‌های بازاریابی معمولی هزینه کمتری دارد.

حسابداری، پژوهش، مشاوره
خوب یا بد، وضعیت اقتصادی هر چه باشد، این صنعت همیشه در حال پیشرفت است. روند رو به افزایش تقاضا برای داده‌های بیشتر، تقاضا را برای ابزارها و ذهن‌هایی که این داده‌ها را تحلیل کنند، افزایش می‌دهد تا نتایج مستدلی به دست‌ آید و رهبران کسب‌وکار بتوانند بر اساس آنها خودشان را برای اتفاقات پیش رو آماده کنند. تا وقتی کسب‌وکاری وجود دارد، حسابداری مورد نیاز خواهد بود و در پی آن، پژوهش و مشاوره کسب‌وکار هم وجود خواهد داشت. این روزها کسب‌وکارهای زیادی وجود دارند که با کاوش داده، ابزارهای تجزیه و تحلیل، تصمیم‌گیری مبتنی بر الگوریتم و…، به کسب‌وکارهای دیگر کمک می‌کنند.

خدمات مراسم تدفین و بزرگداشت
شاید کمی بی‌رحمانه به نظر برسد، اما این صنعت قاطعانه در برابر رکود اقتصادی مقاوم است. چون در این نوع کار، با یک اتفاق طبیعی سروکار داریم که یعنی هیچ‌گاه بدون مشتری نخواهیم ماند. مردم همیشه دوست دارند برای عزیزی که از دست داده‌‌اند مراسم یادبود درخوری برگزار کنند و بنابراین، خدمات مراسم تدفین و بزرگداشت همیشه مورد نیاز است. مرگ‌ومیر هر روز اتفاق می‌افتد و پایانی ندارد، بنابراین کسب‌وکارهایی که به این موضوع ربط پیدا می‌کنند هم هیچ‌گاه پایان نخواهند داشت.
نویسنده: Rahis Saifi
مترجم: مریم رضایی

با خدمات آموزشی و مشاوره ای ما بیشتر آشنا شوید:

دوره مدیریت کسب و کار مراکز بهداشتی و درمانی ویژه پزشکان و مدیران کلینیک ها، درمانگاه ها و بیمارستان ها  Healthcare MBA

ارائه خدمات مشاوره ای در دو بخش مشاوره فردی و کسب و کار

Telegram-Android-icon

 

کارکنان با مافوق خود قاطعانه رفتار کنند

دوره MBA و DBA

منبع: HRM alavitarjomeh@gmail.com
وقتی یک فرد برای اولین بار به‌عنوان مدیر یک مجموعه منصوب می‌شود همیشه و در همه حال باید به یاد داشته باشد که او مسوول هدایت و به ثمر نشاندن زحمات و تلاش‌های کارکنانش است و به همین دلیل این نه تنها وظیفه او بلکه یک تعهد اخلاقی است که با کارکنان خود قاطعانه و هوشمندانه رفتار کند.

سلیم خلیلی مدرس و مشاور حوزه کسب و کار و برگزار کننده دوره های MBA  و DBA با مجوز وزارت علوم و همکاری دانشگاه های داخلی و خارجی، این مطلب را برای شما انتخاب کرده است

اما سوال این است که آیا رفتار مبتنی بر قاطعیت، فقط مختص مدیران و روساست و وضعیتی بالا به پایین دارد یا کارکنان هم می‌توانند نسبت به مدیر مافوق و رئیس خود با قاطعیت رفتار کنند؟ پاسخ این سوال، در بسیاری موارد مثبت است. البته رفتار قاطعانه کارکنان با مدیران و مدیران میانی با مدیران ارشد امری است که باید با حساسیت و دقت بیشتری صورت پذیرد، چرا که در غیر این صورت می‌تواند پیامدهای منفی و زیان باری همچون اخراج افراد را به دنبال داشته باشد. اما چگونه می‌توان با قاطعیت با مدیر مافوق و رئیس یک شرکت رفتار کرد؟ آیا کارکنان یک سازمان یا شرکت اصلا اجازه دارند چنین برخوردی با مافوق خود داشته باشند؟
کارکنان با مافوق خود قاطعانه رفتار کنند
در پاسخ به این تردیدها باید گفت اقتدار یک طرفه و به عبارت بهتر قاطعیت در محل کار به‌صورت یک طرفه و فقط از بالا به پایین فایده و اثربخشی چندانی ندارد و بهتر آن است این مسیر، متقابل و دوطرفه باشد. در این میان ضرورت دارد که کارکنان به صراحت و بدون تعارف برای مدیران و روسای خود توضیح دهند که چه می‌کنند، چرا یکسری از کارها را انجام داده و می‌دهند و چرا یکسری کارها را نمی‌خواهند و نمی‌توانند انجام دهند. در چنین حالتی، کارکنان می‌توانند روسای خود را دعوت به چالش متقابل کنند و از این طریق، رهنمون‌های ناب و ارزشمند را از سمت آنها دریافت کنند.

یکی از واقعیت‌های غیر قابل انکار در دنیای روابط شغلی آن است که کارکنان یک سازمان می‌توانند قبل از اینکه نکته‌ای را جهت اطلاع مدیران مطرح کنند از آنها بخواهند تا اطلاعات و رهنمون‌هایی را در اختیار ایشان قرار دهند. به عبارت بهتر، همان طور که لازم است یک مدیر، قبل از بازخورد نشان دادن به کارکنان و تشویق یا توبیخ آنها ابتدا از آنها نظرخواهی کند و بازخورد بگیرد، به همان صورت باید در مقابل بازخورد نشان دادن به رئیس و قائم مقام خود نیز محتاط باشد و هرگونه موافقت یا مخالفت با او را به دریافت نظر و بازخورد از سوی او منوط کند. بنابراین، می‌توان چنین گفت که افراد صرف نظر از اینکه رئیس هستند یا مرئوس پیش از هر‌گونه اقدام برای رفتار قاطعانه، لازم است که نسبت به گرفتن بازخورد و راهنمایی از طرف مقابل، چه رئیس او باشد، چه همکار و هم رده و چه کارمندش باشد اقدام کند و این راز اثرگذاری و نهادینه شدن قاطعیت در تاروپود سازمان‌ها و فرهنگ سازمانی است.

نکته کلیدی و قابل ذکری که در اینجا باید به آن اشاره کرد اینکه بر هر فردی لازم و واجب است که پیش از اقدام برای نشان دادن قاطعیت نسبت به مقام مافوق خود و رئیس خود اجازه بگیرد و در صورت اجازه او اقدام به این کار کند. در چنین حالتی می‌توان از جملاتی شبیه به این استفاده کرد: «فکر می‌کنم کمک‌کننده باشد که نظرم را در مورد این موضوع به شما بگویم» یا «اگر اشکالی ندارد باید موضوعی را به شما یادآوری کنم که به نظرم لازم است.» کارکنان هنگام آغاز رویکرد مبتنی بر قاطعیت در قبال مقام مافوق یا مدیر مستقیم می‌توانند از انتقادات و بازخوردهای کوچک و معمولی شروع کنند و پس از مشاهده و نحوه واکنش روسا در برابر این موضوع، در جهت قاطعیت بیشتر عمل کنند. کارکنان باید به این نکته حساس توجه داشته باشند که اگر می‌خواهند نسبت به مافوق خود قاطعیت داشته باشند بهتر است از عبارات و واژه‌هایی استفاده کنند که نشان‌دهنده تمایل آنها برای کمک، میانجی‌گری و خیرخواه بودن است. در اینجا هم مانند الگوی قاطعیت رئیس به مرئوس لازم است ستایش‌ها و بازخوردهای مثبت به‌صورت علنی و در برابر همگان و بازخوردهای منفی و انتقادها به‌صورت خصوصی و شخصی انجام پذیرد و از شخصی‌سازی قضیه نیز اجتناب کرد.

آموختن اصول قاطعیت کاری دوطرفه یعنی هم نسبت به کارمند و هم نسبت به مافوق، از جمله ضرورت‌ها و عوامل کلیدی موفقیت برای مدیران میانی به حساب می‌آید؛ چرا که به استحکام روابط بین آنها و نهادینه شدن فرهنگ سازمانی مبتنی بر قاطعیت در سازمان کمک زیادی خواهد کرد. اینکه یک مدیر میانی بتواند با مدیران ارشد سازمان به مخالفت برخیزد، آنها را به چالش بکشد و با قاطعیت با آنها رفتار کند و در عین حال همین برخوردها را با زیردستان خود داشته باشد، می‌تواند هم از اندیشه‌ها و نظرات عمیق و کلیدی مورد نظر مافوق‌های خود در ارتباط با یک دستور و تصمیم آگاهی یابد و هم می‌تواند زیردستانش را به شکل بهتر و موثرتری نسبت به درست بودن دستورصادر شده ازسوی خود، توجیه کند و احتمال مخالفت و مقاومت آنها نسبت به تصمیم خود را به حداقل برساند. نمونه مکالمه‌ای در اینجا خواهد آمد که می‌تواند هم بین یک مدیر میانی و کارمندش صورت پذیرد و هم بین او و مافوقش.

– ما چرا باید این کار را انجام دهیم، به نظر من انجام این کار بی فایده است.
– خوب شد به این موضوع اشاره کردی، خیلی وقت بود به دنبال فرصتی می‌گشتم تا استدلال محکم خود را در مورد چرایی اتخاذ این تصمیم به شما منتقل کنم.

اندی گراو، رئیس مهربان و قاطع شرکت اینتل، استاد پیاده‌سازی رفتار قاطعانه چه در برابر زیردستان و چه در برابر همکاران و سهامداران شرکت بود، او کسی بود که هم به خوبی به دیگران گوش می‌داد و هم آنها را به چالش می‌کشید و هم خود را نسبت به آنها متعهد می‌دانست و به زیردستان خود این امکان را می‌داد که علاوه بر گوش کردن و به چالش کشیدن او، خود را نسبت به آنچه گفته و قول داده‌اند، متعهد نگه دارند. آری یک مدیر مدبر و یک رهبر قدرتمند کسی است که هم حوصله گوش دادن به همه را دارد، هم اعتماد به نفس و ظرفیت کافی برای به چالش کشیدن و به چالش کشیده شدن را داراست و هم از عقل و ذکاوت لازم برای متعهد ماندن و متعهد نگه داشتن خود و دیگران برخوردار است.
مترجم: سید‌حسین علوی لنگرودی

با خدمات آموزشی و مشاوره ای ما بیشتر آشنا شوید:

دوره مدیریت کسب و کار مراکز بهداشتی و درمانی ویژه پزشکان و مدیران کلینیک ها، درمانگاه ها و بیمارستان ها  Healthcare MBA

ارائه خدمات مشاوره ای در دو بخش مشاوره فردی و کسب و کار

Telegram-Android-icon

 

حال و آینده آموزش‌های مدیریتی

دوره MBA و DBA

منبع: hbr
آموزش‌های مدیریتی همواره مساله مهمی برای شرکت‌ها و سازمان‌های مختلف بوده و تقریبا تمام آنها شرایطی الزامی را برای انتخاب مدیران یا ارتقای کارکنان خود تعیین کرده‌اند که براساس آنها، رزومه‌های متقاضیان را بررسی می‌کنند. برنامه‌های آموزش ضمن خدمت یا پرداخت شهریه دانشگاه متقاضیان ادامه تحصیل، از دیگر رویه‌های متداول شرکت‌ها و سازمان‌ها است. مساله آموزش مدیران و کارکنان آتی به حدی مهم است که تعداد زیادی دانشگاه‌های تخصصی وابسته به سازمان‌های مختلف در سراسر جهان به چشم می‌خورد.

سلیم خلیلی مدرس و مشاور حوزه کسب و کار و برگزار کننده دوره های MBA  و DBA با مجوز وزارت علوم و همکاری دانشگاه های داخلی و خارجی، این مطلب را برای شما انتخاب کرده است 

با تمام این توجه‌ها، مشکلات فراوانی در آموزش‌های مدیریت وجود دارد. هزینه‌های آموزش سنگین هستند، نیروهای شرکت‌کننده در دوره‌های آموزشی معمولا در شرکت‌ها و سازمان‌های خود باقی نمی‌مانند و برای پیشرفت شغلی راهی شرکت‌های دیگر می‌شوند و در نهایت نیز به دلیل نامتناسب بودن آموزش‌ها، بسیاری از مهارت‌ها و آموزش‌های کسب شده، قابلیت کاربرد در وظایف واقعی را ندارند. به دلیل این مشکلات است که در چند سال اخیر، جایگزین‌هایی برای شیوه‌های آموزش سنتی مانند دوره‌های آموزش آنلاین پدید آمده و در جدیدترین روند، شاهد آموزش‌های آنلاین تعاملی با عنوان «آموزش شخصی ابری» (Personal Learning Cloud) هستیم.

ظهور آموزش شخصی ابری
نزدیک به یک دهه است که آموزش شخصی ابری ظهور کرده و همچنان در حال تغییر شکل است. در این شیوه آموزشی، بسترهای آنلاین، اپلیکیشن‌ها یا نرم‌افزارهایی ارائه می‌شود و تلاش بر آن است تا آموزش‌ها به‌صورت دوطرفه و تعاملی شکل بگیرد تا شباهت بیشتری به کلاس‌های حضوری پیدا کند. این بسترهای آنلاین، انواع مختلفی دارند. برخی از آنها به دنبال ارائه آموزش‌های خاص حوزه‌های اقتصادی مشخصی هستند، برخی مساله‌محور هستند و مدیران را برای عبور از مشکلات یاری می‌کنند، برخی برای توسعه مهارت‌ها و یادگیری مطالب داغ روز ساماندهی شده‌اند و بقیه آنها برای رشد دادن پتانسیل‌ها و استعدادهای افراد برنامه‌ریزی شده‌اند. در هر صورت، وجه مشترک تمام این بسترها و ابزارهای آموزشی، تامین نیازهای مدیران امروز و ارائه مرتبط‌ترین اطلاعات در کوتاه‌ترین زمان ممکن است.

آموزش شخصی ابری، به هر شکلی که باشد، ۴ ویژگی مهم دارد:

۱. شخصی‌شده است.
بر خلاف آموزش‌های سنتی یا کلاس‌های دانشگاه، آموزش شخصی ابری، همان‌طور که از نامش مشخص است، برای هر فرد با دیگری تفاوت دارد. هر کدام از کارکنان می‌توانند برنامه‌های توسعه مهارت‌هایی را در پیش بگیرند که مناسب آنها است و مطالب آموزشی را هم با سرعت دلخواه خود در پیش بگیرند. در این شکل مدرن از آموزش، برنامه‌های آموزشی براساس سبک یادگیری و محیط کار هر فرد، اختصاصی می‌شود و هر فرد، برنامه خاص خود را خواهد داشت. آموزش شخصی ابری، همچنین فرصت نظارت مستمر و آنی عملکرد افراد در حال یادگیری را فراهم می‌سازد. به این صورت، می‌توان حتی در حین دوره‌های آموزشی اقدام به بازنگری در شیوه‌های آموزشی و محتوای ارائه شده به افراد کرد تا بیشترین تطابق با نیازهای در حال تحول افراد و تیم‌های کاری پدید آید.

۲. آموزش، اجتماعی‌شده است.
تجربیات برخی از دانشگاه‌های مجازی مانند اچ‌بی‌ایکس هاروارد (Harvard’s HBX) و آکادمی مک‌کینزی (McKinsey’s Academy) حاکی از آن است که تعامل افراد با یکدیگر و همکاری تیمی و یاری افراد به یکدیگر در فرآیند یادگیری باعث افزایش کیفیت یادگیری آنها می‌شود. دانش (چه نظری باشد و چه عملی)، ماهیتی اجتماعی دارد. آموزش شخصی ابری، امکان ارائه آموزش‌های نهادی و تیمی را دارد تا افراد بتوانند در کنار یکدیگر به توسعه مهارت‌ها و توانمندی‌هایشان اقدام کنند.

۳. یادگیری‌ها، کارکردی شده‌اند.
یکی از مشکلاتی که نظام‌های آموزشی سنتی مانند دانشگاه‌ها داشتند، ارائه آموزش‌ها و اطلاعات عمومی به افراد در حال یادگیری بود. به این معنا که آموزش‌ها مبتنی بر نیازها و زمینه کاری آینده افراد نبود و همه، آموزش‌های مشابهی می‌دیدند. این مساله باعث می‌شد که در ادامه، به‌طور متوسط اکثر آموزش‌های ارائه شده به افراد، بدون استفاده باشند؛ به‌عنوان مثال، فردی که در شرکتی دولتی استخدام می‌شد، بهره‌ای از آموخته‌هایش درباره سرمایه‌گذاری شرکت‌های خصوصی نمی‌برد یا کار کردن او در واحد بازاریابی باعث می‌شد تا اطلاعاتش در زمینه مدیریت منابع انسانی، بیهوده باشد. این مساله به تدریج با گسترش بسترهای جدید آموزشی رفع می‌شود. مدیران و کارکنان مختلفی هم که با ما مصاحبه کرده‌اند، روی این نکته تاکید داشتند که به دنبال فرصت‌هایی برای توسعه مهارت‌های شغلی خود در حوزه‌هایی هستند که به‌طور مستقیم مرتبط با کارها و وظایفشان باشد. آموزش شخصی ابری این فرصت را برای آنها فراهم می‌آورد. آنها می‌توانند اطمینان یابند که همان دانش و مهارت‌هایی را دریافت می‌کنند که متناسب با شرایط کاری و وظایفشان بوده و از همان ابتدا انتخابشان کرده بودند.

۴. میزان یادگیری را می‌توان به‌طور شفاف بررسی کرد.
رواج آموزش شخصی ابری به معنای بی‌اعتبار شدن و کاهش ارزش مدارک تحصیلی نیست. هنوز هم مدارک تحصیلی، مجوزهای فعالیت حرفه‌ای و گواهینامه‌ها، حاکی از آن هستند که فرد مورد نظر، آموزش‌هایی را فرا گرفته و نظر مساعد آموزش‌دهندگان را جلب کرده است. با این حال، آموزش شخصی ابری، فضایی را فراهم کرده که توجه به گواهینامه‌ها و مدارک تحصیلیِ کوچک‌تر اهمیت یافته است. به‌عنوان مثال، مدرک کارشناسی یک فرد از دانشگاهی معتبر حاکی از آن بود که چنین فردی، ۱۴۰ واحد درسی را گذرانده و در ۱۰ زمینه مختلف تخصص کسب کرده است. اما امروزه، بسیاری از شرکت‌ها به سمتی پیش می‌روند که ترجیح می‌دهند، یک فرد به جای داشتن یک مدرک کارشناسی، دارای ۷ مدرک کوچک‌تر در زمینه‌های مرتبط با کار آنها باشد. به این صورت، میزان زمان و پولی که صرف کسب دانش و مهارت‌های مختلف می‌شود، کاهش می‌یابد و افراد با سرعت بیشتری می‌توانند خود را با نیازهای محیط کار انطباق دهند. اما مزیت دیگر شیوه‌های نوین آموزشی، آن است که با سرعت و شفافیت بیشتری می‌توان به پیشرفت و عملکرد افراد در فرآیند یادگیری پی برد و اطمینان یافتن از اعتبار دوره‌های آموزشی هم سرعت بیشتری می‌گیرد.

آموزش‌های شخصی ابری این امکان را فراهم می‌آورد تا مدیران و کارکنان بتوانند هم در مورد مهارت‌ها و هم در مورد دوره‌های آموزشی و تجربیات آموزشی مدنظر خود، دقیق‌تر باشند. آموزش‌های شخصی همچنین طیف گسترده‌تری از آموزش‌ها و مهارت‌ها را در اختیار افراد گذاشته است. در یک سمت طیف آموزش‌ها، آموزش مهارت‌های کارکردی (مانند تحلیل گزارش‌های مالی و تجزیه و تحلیل داده‌های گسترده) و تفکر شناختی (مانند علت‌یابی و محاسبات) قرار دارد. آموزش‌های شخصی ابری، هم‌اکنون هم به افراد اجازه داده تا بتوانند چنین مهارت‌هایی را با سرعت دلخواه خود کسب کرده و به شیوه‌ای یادگیری‌ها را کسب کنند که با شغلشان انطباق دارد. اما در طرف دیگر طیف آموزشی، مهارت‌هایی وجود دارد که آموزش آنها کار ساده‌ای نیست و حتی اندازه‌گیری و انتقال آنها نیز چندان امکان‌پذیر نیست. از این مهارت‌ها می‌توان به مواردی مانند مهارت‌های رهبری، ارتباطی، راوی‌گری و انگیزش دادن به گروه‌های کاری اشاره کرد. این مهارت‌ها با آنکه به شدت مهم و اثرگذار هستند، در قالب مهارت‌های کارکردی و قابل سنجش قرار نمی‌گیرد. مسلط شدن در این مهارت‌ها نیازمند تمرین‌های پی‌در‌پی و دریافت بازخورد مناسب در آنها است. آموزش شخصی ابری به تدریج در حال بهبود یافتن در این زمینه است و به تدریج می‌تواند مدرسان بااستعداد و متخصصان توسعه را با افراد و تیم‌هایی که نیازمند چنین آموزش‌هایی هستند، انطباق دهد.

اما این تنها نقطه شروع است. آموزش شخصی ابری نشان داده که می‌تواند به مرور زمان در حوزه انتقال مهارت‌ها به نسل جدید و تغییر رفتارها هم ایفای نقش کند و از طریق راهنمایی‌های شخصی طولانی‌مدت به افراد، آنها را به سطح بالاتری از مهارت‌های رفتاری و عملکردی برساند. استارت‌آپ‌هایی مانند اکامپانی (Accompany.io) و باترفلای کوچینگ (Butterfly Coaching)، در حال ارائه بستری برای آموزش مدیران ارشد هستند که از طریق آن می‌توان فعالیت‌های تعاملی و بازخوردهای دوطرفه کسب کرد و در حین انجام کارها و وظایف روزمره، مهارت‌های ناملموس و رفتاری را بهبود داد.

اما ویژگی دسترسی دائمی به محتوای آموزشی در کنار امکان انتخاب جداگانه هر مهارت و برنامه آموزشی، فرصت بسیار خاصی برای مدیران فراهم کرده است؛ فرصتی که تا این اواخر، هیچ‌گاه وجود نداشته است. به این مساله توجه کنید که حضور مدیران در دانشگاه‌ها یا مراکز آموزشی سنتی همواره با مشکلات فراوانی همراه بود. نیاز به حضور فیزیکی دائمی باعث می‌شد تا در بسیاری از مواقع، سفر، جلسات کاری یا حتی مشکلات ساده‌ای مانند بیماری و ترافیک، مشکلاتی را در پیگیری آموزش ایجاد کند. اما اکنون، فرد در هر نقطه‌ای از کره زمین که باشد، می‌تواند به سرعت و سهولت فراوان، دوره‌های آموزشی خود را ادامه دهد. در همین زمان و همان‌طور که پیش از این هم گفته شد، افراد می‌توانند به جای گذراندن یک دوره کامل آموزشی در دانشگاه، تصمیم بگیرند که مثلا ۶ دوره آموزشی کوتاه‌مدت را به‌صورت آنلاین بگذراند؛ دوره‌هایی که ارتباط بیشتری با نیازهای آنها دارد و طی زمان کمتر و با هزینه کمتری می‌توانند آنها را پشت سر بگذارنند. در گذشته و در نظام آموزشی سنتی، ممکن بود که در یک کشور، تنها یک یا دو موسسه به ارائه آموزش‌های اختصاصی حوزه‌ای مانند شبکه‌سازی بپردازند؛ اما اکنون به واسطه آموزش‌های شخصی ابری، این امکان فراهم شده تا بتوان به تعداد بسیار بیشتری از این موسسه‌های آموزشی تخصصی دست یافت و بدون محدودیت‌های زمانی و مکانی به فراگیری دانش پرداخت.

آموزش شخصی ابری، حتی نسبت به آموزش‌های آنلاین قدیمی‌تر که یک‌طرفه بودند، کامل‌تر شده و فرصت یادگیری تعاملی و کسب بازخورد را فراهم کرده‌اند. به واسطه فناوری‌های نوین مانند بلاک‌چین نیز امنیت و اعتبار آنها افزایش یافته و با شفافیت و اطمینان بیشتری می‌توان نسبت به اعتبار دوره‌های آموزشی یک موسسه خاص اطلاعات کسب کرد. اما یکی از مشکلاتی که آموزش‌های سنتی برای شرکت‌ها و سازمان‌ها داشتند، تفاوت انگیزه‌ها بود. شرکت‌ها و سازمان‌ها در بسیاری از موارد برای آموزش مدیران و کارکنان خود اقدام می‌کردند؛ به این امید که این آموزش‌ها باعث بهبود عملکرد آنها شود. در همین زمان، مدیران و کارکنانی که در دوره‌های آموزشی شرکت می‌کردند به دنبال افزایش سطح تخصص و مهارت‌های خود بودند تا بتوانند آینده شغلی بهتری داشته باشند و به شرکت بزرگ‌تری نقل‌مکان کنند. بلندمدت بودن دوره‌های یادگیری این تفاوت انگیزه‌ها را هم شدیدتر می‌کرد و فرصت بهره‌گیری از مهارت‌های کسب‌شده شرکت‌کنندگان در دوره‌های آموزشی را برای شرکت‌ها کاهش می‌داد. اما اکنون، با توجه به آنکه می‌توان دقیقا همان دوره‌های آموزشی مورد نیاز را انتخاب کرد، با هزینه و زمان کمتری، افراد به مهارت‌های مورد نیاز مسلط می‌شود و شرکت‌ها از سرمایه‌گذاری‌های خود بهره‌مند می‌شوند.

صرفه‌جویی در هزینه‌ها هم یکی دیگر از مزایای مهم آموزش شخصی ابری است که نصیب شرکت‌ها می‌شود. در آموزش‌های سنتی نیاز به سرمایه‌گذاری ۴ یا ۵ ساله روی آموزش افراد مدنظر شرکت بود و به این هزینه‌ها، انتخاب اعضا، ارزیابی‌ها، هزینه‌های ضمن خدمت و موارد مشابهی هم اضافه می‌شد. اما چنین مشکلات و هزینه‌های اضافه‌ای در آموزش شخصی ابری وجود ندارد. در نتیجه، شرکت‌ها توانایی مالی بیشتری برای سرمایه‌گذاری روی دانش و مهارت‌های افراد بیشتری خواهند داشت و به سرعت نیز سرمایه‌گذاری‌های آنها به بار می‌نشیند.

آینده آموزش مدیریتی چگونه خواهد بود؟
روز به روز بر دامنه مهارت‌های قابل یادگیری از طریق آموزش شخصی ابری افزوده می‌شود و از هزینه‌های جانبی آن هم کاسته می‌شود. به این صورت، افراد بیشتری قادر خواهند بود تا به سرعت مهارت‌های مورد نیاز خود را شناسایی کرده و برای بهبود جایگاه شغلی، یادگیری را آغاز کنند. رقابت شدید یکی از ویژگی‌های فضای آموزشی آینده خواهد بود. روز به روز، تعداد بیشتری از موسسات سنتی هم اقدام به ارائه دوره‌های آموزشی آنلاین و تعاملی می‌کنند و بر تعداد فعالان این حوزه می‌افزایند. این در حالی است که امکان تقلید و الگوبرداری از محتوای آموزشی و شیوه‌های خلاقانه آموزش هم وجود دارد و هیچ مانع خاصی در ورود فعالان جدید به بازار مشاهده نمی‌شود. دسترسی راحت به این آموزش‌ها، باعث شده تا شرکت‌ها و سازمان‌ها هم درخواست مهارت‌ها و آموزش‌های بالاتری در بین متقاضیان کار خود داشته باشند. چنین وضعیتی هیچ‌گاه در گذشته وجود نداشته است. اما یکی از نتایج این رقابت شدید بین فعالان حوزه آموزشی، تمرکز شدیدتر آنها بر استفاده از نام استادان معروف خواهد بود. به‌طور کلی، برندسازی اهمیت بیشتری در حوزه آموزش شخصی ابری پیدا خواهد کرد.

پیشرفت فناوری‌ها هم نقش مهمی در آینده آموزش‌های مدیریتی خواهد داشت. محتوای آموزشی باید به سمت مطالعات موردی و مساله‌محور بودن پیش برود و مشکلات واقعی جهان را هدف بحث قرار دهد. در این بین، گرایش به آموزش تیمی و چند نفره افزایش خواهد یافت تا علاوه بر آموزش تعاملی و دوطرفه، حضور در یک کلاس درس واقعی شبیه‌سازی شود. فناوری‌ها به سمت هر چه شبیه‌تر شدن این شرایط پیش خواهد رفت و افراد حتی تمایل به آن خواهند داشت تا بتوانند متوجه شوند که دیگران در حال حاضر به چه چیزی نگاه می‌کنند. توسعه سنسورها و فناوری‌هایی مانند هوش مصنوعی، این امکان را برای افراد فراهم خواهد ساخت.
مترجم: مهدی نیکوئی

با خدمات آموزشی و مشاوره ای ما بیشتر آشنا شوید:

دوره مدیریت کسب و کار مراکز بهداشتی و درمانی ویژه پزشکان و مدیران کلینیک ها، درمانگاه ها و بیمارستان ها  Healthcare MBA

ارائه خدمات مشاوره ای در دو بخش مشاوره فردی و کسب و کار

Telegram-Android-icon

 

مهار توفان تغییر

دوره MBA و DBA

منبع: London Business School
همه موافقند که تکنولوژی‌های جدید دنیایی را که در آن زندگی می‌کنیم متحول خواهند کرد.

سلیم خلیلی مدرس و مشاور حوزه کسب و کار و برگزار کننده دوره های MBA  و DBA با مجوز وزارت علوم و همکاری دانشگاه های داخلی و خارجی، این مطلب را برای شما انتخاب کرده است 

به عنوان مثال، در نشست امسال مجمع جهانی اقتصاد در داووس که فرصتی بی‌نظیر برای سران کشورها فراهم می‌کند تا در مورد مسائل روز گفت‌وگو کنند، تمرکز بیشتر جلسات بر اثر تکنولوژی دیجیتال روی دنیای کسب‌وکار متمرکز بود. جلساتی که در مورد هوش مصنوعی برگزار شد، مملو از جمعیت بود و خیلی‌ها مجبور شدند بیرون در بایستند. به نظر می‌رسد این روزها همه می‌خواهند در مورد هوش مصنوعی بدانند، اما صحبت از آن هنوز جای کار زیادی دارد. از طرف دیگر، دانشگاهی‌ها و برخی مقامات دولتی معتقدند به محض اینکه استفاده از بیت‌کوین یا دیگر انواع پول‌های دیجیتال رواج پیدا کند، مقامات بانک مرکزی در کشورهای مختلف وارد صحنه شده و شروع به قانون‌گذاری در مورد آن می‌کنند. این اتفاق بارها در طول تاریخ افتاده است.
در نشست داووس امسال همچنین جلسات متعددی در مورد مدل‌های کسب‌وکار دیجیتال-محور برگزار شد. بیشتر شرکت‌کنندگان حالا منطق اولیه پلت‌فرم‌های تکنولوژی را می‌دانند و اینکه چطور شرکت‌های قدرتمند در این زمینه- از فیس‌بوک گرفته تا اوبر- به این جایگاه رسیدند. چیزی که هنوز خیلی‌ها نمی‌دانند این است که این مدل‌های کسب‌وکار چه نتایجی در بردارند.اما چه کسی از این تغییرات نفع می‌برد؟ توزیع منافع اقتصادی حاصل از جهانی‌سازی همین الان هم زیر سوال است و برخی می‌گویند این اتفاق نابرابری‌های درآمد در کل دنیا را بیشتر کرده است.
درست است که تعداد افرادی که در فقر شدید زندگی می‌کنند، از دهه ۸۰ میلادی تاکنون بیش از یک میلیارد نفر کاهش یافته است، اما تعداد کل این افراد هنوز بیش از ۸۰۰ میلیون نفر است. جمعیت یک درصدی ثروتمندان، ۸۲ درصد ثروت ایجاد شده در سال ۲۰۱۷ را در اختیار داشتند. ارزیابی‌ها نشان می‌دهد حدود ۴۰ نفر در دنیا به اندازه کل نیمی از جمعیت فقیر کره زمین ثروت دارند. اگر کشورهای در حال توسعه برای به دست آوردن ارزشی که تجارت جهانی ایجاد می‌کند با مشکل مواجهند، با وقوع انقلاب صنعتی چهارم می‌خواهند چه کنند؟

تغییر همزمان
راجش چندی، استاد بازاریابی در مدرسه کسب‌وکار لندن معتقد است نشانه‌های دلگرم‌کننده‌ای وجود دارد که می‌گوید بسیاری از اقتصادهای در حال توسعه، محیطی اجتماعی و فرهنگی ایجاد کرده‌اند که به آنها کمک می‌کند موج بعدی تکنولوژی را با موفقیت پشت سر بگذارند.در آمارهای رشد شواهد این موضوع یافت شده است. چندی اشاره می‌کند که در طول قرن نوزدهم، غرب فرآیندی با عنوان «واگرایی بزرگ» را پشت سر گذاشت؛ دوره‌ای از رشد که انقلاب صنعتی عامل آن بود و باعث شد کشورهای ثروتمند امروز نسبت به کشورهای فقیرتر در مسیر اقتصادی متفاوتی قرار بگیرند.
اما حتی در طول این دوره رشد پرسرعت هم نرخ رشد سالانه در غرب به‌طور میانگین یک تا ۲ درصد بوده است. این در حالی است که میانگین رشد تولید ناخالص داخلی (GDP) فعلی بازارهای نوظهور و اقتصادهای در حال توسعه ۹/ ۴ درصد بوده و سهم چین و هند به ترتیب ۶ و ۴/ ۷ درصد است (بر اساس آمارهای صندوق بین‌المللی پول در آوریل ۲۰۱۸). بین سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۷ بسیاری از اقتصادهای در حال توسعه رشد دو رقمی داشتند. آفریقا که مجله اکونومیست در سال ۲۰۰۰ آن را «قاره ناامید» توصیف کرده بود، در سال‌های بعد از آن رشدی را پشت سر گذاشت که باعث شد این مجله تجدید نظر کند و در گزارشی در سال ۲۰۱۳ آن را «قاره امیدوار» بنامد.
چندی یک دلیل این نرخ‌های رشد بالا را سرعت تحولات تکنولوژیک می‌داند. او معتقد است اقتصادهای در حال توسعه در معرض همان موج تغییر تکنولوژیک قرار گرفتند که اقتصادهای پیشرفته قرار گرفته‌اند، اما در یک چارچوب زمانی به‌شدت فشرده‌تر. چیزی که غرب با فواصل زمانی بسیار زیاد با آن مواجه شد – مثلا اینکه فاصله بین توسعه بزرگراه‌ها و همه‌گیر شدن گوشی هوشمند بسیار طولانی بود – برای مصرف‌کنندگان و نوآوران هندی و آفریقایی همزمان اتفاق افتاده است. یعنی آنها همه این تکنولوژی‌ها و تحولات را به‌طور همزمان می‌بینند.چندی می‌افزاید: «یک روستایی را در کنیا تصور کنید. امروز آنها می‌توانند تلویزیون تماشا کنند، با گوشی‌های خود جست‌وجوی صوتی انجام دهند، با موبایل خود پول جابه‌جا کنند و بلیت اتوبوس اینترنتی به نایروبی را بخرند. همه این تکنولوژی‌ها برای آنها یک اتفاق جدید است.»

آموزش و مهارت‌هایی برای افزایش رشد
چندی معتقد است تغییرات همزمان سریع باعث می‌شود اقتصادهای در حال توسعه برای کشف تکنولوژی‌های جدیدتر در موقعیت خوبی قرار بگیرند. هر چه افراد بیشتر سفر کنند و بیشتر در معرض تکنولوژی‌های جدید قرار بگیرند، بیشتر متوجه می‌شوند که رسیدن به رفاه محدود به محل تولد یا موقعیت فعلی زندگی آنها در یک روستا نیست، بلکه با تلاش متصل به تحصیلات و کارآفرینی حاصل می‌شود. این موضوع باعث شده صرف هزینه برای آموزش خصوصی در کشورهای در حال توسعه به میزان قابل‌توجهی افزایش یابد. بر اساس آمارهایی که کارشناسان در سال ۲۰۰۰ جمع‌آوری کردند، خانوارهای متوسط روستایی در هند ۶/ ۰ کل هزینه‌های خود را صرف آموزش می‌کردند. در سال ۲۰۱۵ این رقم به ۲۰ درصد افزایش یافته است.
به علاوه تمرکز زیادی بر توسعه مهارت‌های مورد نیاز برای افزایش رشد در آینده صورت گرفته است. چندی به موفقیت شرکت ارزیابی استخدامی Aspiring Minds که در سال ۲۰۰۸ در هند تاسیس شد، به‌عنوان یک نمونه اشاره می‌کند. این شرکت مهارت‌های کاری را ارزیابی می‌کند و با اطلاعاتی که به دست می‌آورد، به سیاست‌گذاران و مدارس و دانشگاه‌ها فشار می‌آورد تا آموزش‌هایی را رواج دهند که با نیازهای کارفرما همخوانی داشته باشد. همچنین والدین آگاه می‌شوند که فرزندان‌شان به چه مهارت‌هایی نیاز دارند تا بتوانند در آینده زندگی خوبی داشته باشند. او به‌صورت استعاری می‌گوید ملوانانی که می‌توانند توفان تغییر را مهار کنند، می‌توانند کشتی خود را به سلامت به مقصد برسانند و بار سنگینی را هم با آن حمل کنند.به‌طور مشابه وقتی توفان‌های تکنولوژیک، اقتصادی، اجتماعی-فرهنگی و قانونی در کشورهای در حال توسعه با هم ادغام شوند و به‌شدت بوزند، کسی که نوآوری دارد می‌تواند ایده خودش را بهتر پیش ببرد و راه‌حل‌های جدید برای مسائل خلق کند و به کشف فرصت‌ها بپردازد.
اما همه‌چیز به این سادگی هم نیست. برخی کارشناسان معتقدند موج جدید تکنولوژی‌ها شرکت‌هایی را که در دنیای توسعه‌‌یافته قرار دارند تشویق می‌کند زنجیره‌های تامین را دستکاری کنند و پیکره آن را عوض کنند و کارهایی را که قبلا در خارج از مرزهای خود انجام می‌دادند، بومی‌سازی کنند. این باعث می‌شود تامین‌کننده‌ها در دنیای در حال توسعه از انجام کسب‌وکار و فرصت‌های اشتغال‌زایی در آینده محروم شوند. این اقتصادهای در حال توسعه چگونه می‌توانند آخرین تکنولوژی‌ها را به نفع خود استفاده کنند؟
چندی خوش‌بین است. او می‌گوید در شروع کار نمی‌توان با قطعیت پیش‌بینی کرد که انقلاب صنعتی چهارم چه اثری بر رشد بهره‌وری دارد. در دوره‌ای ۲۵ ساله از دهه ۷۰ میلادی تا اواسط دهه ۹۰، وقتی رواج کامپیوتر جوامع را به‌شدت تحت‌تاثیر قرار داده بود، نشانه‌ای از اثر مستقیم آن بر رشد بهره‌وری وجود نداشت. رابرت سولو، اقتصاددان برنده جایزه نوبل جمله معروفی داشت که می‌گفت: «می‌توانید عصر کامپیوتر را در همه‌جا، به‌جز آمارهای بهره‌وری مشاهده کنید.» رابطه مستقیم کامپیوتری شدن همه‌چیز با بهره‌وری، تنها حدود یک دهه پیش مشخص شد. حتی پیش‌بینی اثر تکنولوژی در کوتاه مدت هم پرریسک است.
برخی محققان در تلاش برای افزایش دقت پیش‌بینی‌های آینده، افق‌های زمانی نزدیک‌تری را انتخاب کردند. آنها نظر بیش از هزار کارشناس را که بزرگ‌ترین پیشرفت‌های تکنولوژیک در دهه ۱۹۶۹ تا ۱۹۷۹ را پیش‌بینی کرده بودند، بررسی کردند. هواپیما با سوخت هسته‌ای، شناورها، کشف سیاره‌های مریخ و ونوس و همه‌گیر شدن استفاده از پلاستیک در کسب‌وکارها، مهم‌ترین پیشرفت‌هایی بود که این کارشناسان عنوان کرده بودند.چندی می‌گوید: «چیزی که مشخص است اینکه این لیست مهم‌ترین پیشرفت‌های همان زمان یعنی فضا، انرژی هسته‌ای و پلاستیک را منعکس کرده است. آنها در مورد اثر کامپیوتر و IT هیچ‌چیز نگفته بودند.»
البته چندی معتقد است که کشورهای در حال توسعه نباید از انقلاب تکنولوژیک بعدی بترسند. شرکت‌ها در کشورهای ثروتمند از تکنولوژی برای بومی‌سازی تولید استفاده می‌کنند و به‌عنوان مثال، روبات‌ها را برای اتوماتیک‌سازی کل فرآیند تولید پارچه و لباس به‌کار می‌گیرند. در کشورهای در حال توسعه، روبات‌ها و هوش مصنوعی جای انسان‌ها را خواهند گرفت؛ به‌ویژه در صنایع تولیدی ارزان و تکرارشونده. اینها مشاغلی هستند که خیلی‌ها را به طبقه متوسط می‌رسانند؛ بدون اینکه به مهارت زیادی نیاز داشته باشند. مشاغل در صنایع تولیدی ارزان قیمت، همین الان در بسیاری از کشورهای در حال توسعه به اوج خود رسیده است. مردم فکر می‌کردند سعادت‌شان در مشاغل خدماتی مثل مراکز پاسخگویی تلفنی یا خرده‌فروشی خواهد بود اما با وجود هوش مصنوعی، این‌گونه مشاغل دیگر معنی ندارد.
اما این جنبه بدبینانه ماجرا است. چندی اشاره می‌کند که در دیدگاهی مخالف، هر وقت مشکلات بزرگی پیش می‌آید، فرصت‌هایی برای نوآوران ایجاد می‌شود تا با ارائه راه حل‌های نوآورانه پول بیشتری به‌دست آورند. فرضیه او این است که با توجه به ارتباط گسترده بین کشورها و افزایش جمعیت تحصیلکرده، اقتصادهای در حال توسعه روشی برای حل این مشکلات پیدا خواهند کرد.این راه‌حل‌ها، دامنه گسترده‌ای از بهداشت و سلامت تا آموزش و مدیریت کمبود منابع و توسعه زیرساخت‌ها را دربرمی‌گیرد. این مسائل برای مدتی می‌توانند فضا و ماهیت نوآوری را در کشورهای در حال توسعه شکل دهند. به گفته چندی: «در دنیای در حال توسعه، بحران‌ها و مصیبت‌ها – چه بلایای طبیعی و چه انسانی، چه توفان‌ها و چه جنگ‌های داخلی – بیشتر از دنیای پیشرفته است و اثرات این بلایا هم جدی‌تر است. در نتیجه، هم سیاست‌گذاران و هم کارآفرینان تلاش می‌کنند از تکنولوژی برای حل یک سری از مشکلات که این بحران‌ها به دنبال دارند، استفاده کنند.»

نوآوری‌هایی برای حل مشکل
چندی به صنعت نوپای پهپادهای هندی اشاره می‌کند که ارزش آن تا سال ۲۰۲۱ به یک میلیارد دلار خواهد رسید. این پهپادها در هند برای انجام کارهای مختلف، مثل کمک به اتوماتیک‌سازی مدیریت بحران، آبیاری محصولات، ارزیابی آفات محصول و نظارت بر زیرساخت‌های مهم مورد استفاده قرار می‌گیرند. همان‌طور که چندی اشاره می‌کند، در رابطه با استفاده از داده در مدیریت بحران، یک داستان مشابه وجود دارد. در کشورهای در حال توسعه، از گذشته کمبود داده وجود داشته و داده‌های موجود هم از کیفیت لازم برخوردار نبودند. اما حالا به لطف تکنولوژی‌های جدید، با حجم انبوهی از داده‌های دقیق مواجه هستید.
از این داده‌ها به خوبی استفاده می‌شود. به‌عنوان مثال، داده‌های مکان‌یابی گوشی موبایل برای ساختن نقشه دقیق‌تر هنگام وقوع بلایای طبیعی مثل زلزله، مورد استفاده قرار می‌گیرند و امدادرسانی‌ها را تسهیل می‌کنند.نمونه دیگری از نوآورانی که برای روبه‌رو شدن با پیشرفت‌ها از تکنولوژی جدید استفاده می‌کنند، شرکت کنیایی M-KOPA است که برای ۶۰۰ میلیون نفر از جمعیت آفریقا که از دسترسی به شبکه برق محروم هستند، چراغ‌هایی با انرژی خورشیدی تولید می‌کند.راه‌اندازی این کسب‌وکار، فقط با مهار توفان‌های مساعد تکنولوژی امکان‌پذیر بود که در این مورد، رشد شرکت محلی پرداخت‌ موبایلی M-pesa منجر به آن شد. به علاوه، هر لامپ خورشیدی بخشی از تکنولوژی اینترنت اشیا است که به سرورهای شرکت متصل است و در نتیجه M-KOPA دقیقا متوجه می‌شود چه کسی، در کجا و چه مدت از این لامپ‌های خورشیدی استفاده می‌کند. داده‌هایی که از صدها هزار ابزار خورشیدی به دست می‌آیند، می‌توانند برای توسعه ابزارهای موجود مورد استفاده قرار بگیرند.
چندی می‌گوید شرکت‌ها در کشورهای در حال توسعه می‌توانند از این کاتالیزورهای اختصاصی (مثل تجربه مواجه شدن با بحران‌ها) برای نوآوری استفاده کنند و فراتر از بازارهای داخلی خود بروند. به‌عنوان مثال، کدام شهر می‌‌تواند رقیب اولان‌باتور، پایتخت مغولستان، از نظر آلودگی هوا باشد (آلودگی هوای این شهر ۱۳۳ برابر استاندارد سازمان بهداشت جهانی است)؟ یا کدام شهر از نظر کمبود انرژی می‌تواند به پای مونروویا، پایتخت لیبریا برسد (کمتر از ۷ درصد جمعیت این شهر به برق دسترسی دارد)؟ با سرمایه‌گذاری‌های لازم، می‌توان محصولات و خدمات مناسب را به این مناطق صادر کرد و از فرصتی که کمبود امکانات در این شهرها فراهم می‌کنند، بهره برد.
چندی می‌گوید کشورهای در حال توسعه، قبلا به اشتباه نادیده گرفته شده‌اند. این ماهیت انسان است که از اثرات تغییر می‌ترسد. وقتی تیمونیه چرخ خیاطی را در سال‌های ۱۸۲۰ در فرانسه اختراع کرد، دولت با او قراردادی بست تا یونیفرم‌های ارتش را بدوزد. اما مدتی نگذشت که خیاط‌های پاریسی نگران کسب‌وکار خودشان شدند و کارگاه او را تخریب کردند. در قرن ۱۹ همین اتفاق در بریتانیا به دست «لودیت‌ها» افتاد. آنها برای تخریب ماشین‌آلات نساجی دست به شورش زدند، چون معتقد بودند تکنولوژی جدید، جای کارگران را خواهد گرفت و آنها را بیکار خواهد کرد. اما امروز میلیون‌ها نفر در سراسر دنیا در صنعت نساجی و پوشاک مشغول به کار هستند.
چندی در پایان نتیجه گرفته که «نبوغ انسان، یک چیز قدرتمند است. ما می‌توانیم مشکلات بزرگ را حل کنیم. در دنیای در حال توسعه، اگر شرایط مناسب باشد و توفان‌های قوی تغییر بوزد، ظرفیت افراد برای نوآوری فراتر از موانع رشد خواهد بود.»
نویسنده: Rajesh Chandy
مترجم: مریم رضایی

با خدمات آموزشی و مشاوره ای ما بیشتر آشنا شوید:

دوره مدیریت کسب و کار مراکز بهداشتی و درمانی ویژه پزشکان و مدیران کلینیک ها، درمانگاه ها و بیمارستان ها  Healthcare MBA

ارائه خدمات مشاوره ای در دو بخش مشاوره فردی و کسب و کار

Telegram-Android-icon

 

چگونه با کارکنان وارد گفت‌وگو شویم؟

دوره MBA و DBA

منبع: HRM
یکی از مشکلات جدی که پیش روی اغلب نومدیران و کسانی که فاقد تجربه کافی در حوزه مدیریت کارکنان هستند وجود دارد این است که آنها نمی‌دانند چگونه با کارکنان‌شان وارد گفت‌وگوهای کاری شوند و گفت‌وگوهای سازنده‌ای در محیط کار داشته باشند. یکی از حساس‌ترین گفت‌وگوهایی که معمولا بین مدیران و کارکنان رخ می‌دهد گفت‌وگو در مورد ایده‌ها و تصمیمات اتخاذ شده در مورد محصولات آینده شرکت است.

سلیم خلیلی مدرس و مشاور حوزه کسب و کار و برگزار کننده دوره های MBA  و DBA با مجوز وزارت علوم و همکاری دانشگاه های داخلی و خارجی، این مطلب را برای شما انتخاب کرده است 

واقعیت آن است که حتی اگر مدیران، زمان کافی برای جذب و شفاف‌سازی ایده‌ها اختصاص دهند و ایده‌های نهایی شده را به‌طور کامل، روشن و صیقلی در اختیار تمام کارکنان قرار دهند، باز هم نباید فکر کنند کارشان تمام شده است و بقیه مراحل کار به‌طور خودکار انجام خواهد شد، چرا که این تازه میانه راه است و باید زمینه مناسبی برای به بحث گذاشته شدن ایده‌ها درون تیم فراهم شود.

مرحله بحث کردن درباره یک ایده دارای اهمیتی در اجرای آن ایده است چراکه اگر مدیران از این مرحله بی‌تفاوت و عجولانه عبور کنند، در متقاعدسازی و اقناع کارکنانی که باید آن ایده را اجرا کنند به مشکل برخواهند خورد. البته نیازی نیست مدیران خودشان به‌طور کامل در جریان تمام بحث‌ها و تبادل نظرها درباره تمام ایده‌های جاری در سازمان قرار بگیرند، کافی است بر انجام درست و اصولی این فاز نظارت کلی و دقیقی داشته باشند و در بلندمدت سعی کنند تا بحث در مورد ایده‌ها را به بخش جدایی‌ناپذیر از فرهنگ سازمانی تبدیل کنند. برای بحث در مورد ایده‌هایی که قرار است در یک تیم کاری به‌طور جدی پیگیری شوند و در نهایت به محصولی جدید و سرویسی نو تبدیل شوند نکات و مباحث مهمی وجود دارد که باید به آنها نگاه ویژه‌ای داشت و در ادامه به برخی از آنها اشاره خواهد شد.

گفت‌وگوها را بر ایده‌ها متمرکز کنید، نه روی افراد
مدیران باید این اطمینان را به وجود آورند که در جریان به بحث گذاشتن ایده‌ها درون تیم‌ها، خود ایده‌ها مورد بررسی قرار گیرند، نه فرد یا افرادی که آن ایده‌ها را پیشنهاد داده‌اند. در چنین حالتی، افراد بدون توجه به فرد ارائه‌دهنده یک ایده یا پیشنهاد در مورد آن اظهار‌نظر می‌کنند و فرقی نمی‌کند که ایده مورد بحث توسط مدیر ارشد شرکت یا مالک آن یا یک کارمند دون‌پایه یا تازه‌کار ارائه شده باشد. علاوه براین مدیران باید همیشه به یاد داشته باشند که جلسات گفت‌وگو و بحث درباره ایده‌ها نباید به محلی برای اثبات درستی نظر خود تبدیل شود، چراکه در این حالت افراد با یکدیگر بر سر درست بودن عقیده و موضع‌‌شان بحث می‌کنند، نه خود ایده و پیشنهاد مطرح شده. به همین دلیل، مدیران باید در جلسات گفت‌وگو و بحث درباره ایده‌ها، بارها و بارها این نکته را به حاضران در جلسه گوشزد کنند که مالکیت ایده‌های مطرح شده به کلیت تیم تعلق دارد، نه افراد پیشنهاددهنده آن. این تاکیدها باعث می‌شود تا افراد به جای توجه به افراد یا تلاش برای اثبات نظر خود روی ابعاد مختلف ایده مورد نظر تمرکز کنند.

متعهد ساختن افراد به مخالفت کردن
یکی از چیزهایی که بیش از هر چیز دیگری تازه‌واردها به شرکت پیشرو و مشهور مکنزی را تحت تاثیر قرار می‌دهد، توانایی این شرکت در اجرا و پیشبرد بحث‌های موثر و مولد در درون شرکت و سهولت فرآیند مخالفت کردن کارکنان با مدیران مافوق‌شان است. آنچه بیش از هرچیز دیگری در تحقق این موفقیت بزرگ در مکنزی تاثیرگذار بوده و هست، وجود عاملی به نام «متعهد کردن افراد به مخالفت کردن» بود. در این شرکت، مخالفت کردن با یک پیشنهاد، همراه با دلایل مستدل و توجیه قابل پذیرش، یک ارزش بزرگ محسوب می‌شود و هر کس که در جلسات هم‌اندیشی و توفان مغزی مکنزی، مخالفت‌های هوشمندانه‌ای دارد، مورد تکریم قرار می‌گیرد.

نکته جالب‌تر اینکه اغلب کسانی که از شرکت مکنزی به شرکت‌های دیگری همچون گوگل یا اپل منتقل می‌شدند، این خصوصیت را همراه خود داشته و در جلسات مختلف خیلی راحت با بقیه به مخالفت می‌پرداختند. در چنین شرایطی که افراد خیلی راحت و بی‌محابا می‌توانند با ایده‌های مطرح شده مخالفت کرده و آنها را به چالش بکشند، ارائه‌دهندگان ایده‌ها نیز آینده‌نگرانه‌تر عمل کرده و سعی می‌کنند ایده‌های خود را پس از پخته شدن و تکامل یافتن به بقیه معرفی کنند.

مدتی مکث و استراحت
زمان‌هایی وجود دارد که طی آنها افراد بیش از حد خسته، بی‌انرژی و از نظر احساسی تهی هستند و نمی‌توانند در بحث و گفت‌وگوهای موثر و مولد شرکت کنند. بنابراین، لازم است مدیران چنین حالت‌هایی را در کارکنان به موقع تشخیص داده و به افرادشان فرصت تجدید قوا و یافتن تمرکز دوباره بدهند. آنها حتی می‌توانند کارکنان را به مرخصی‌های اجباری بفرستند تا این امکان را داشته باشند که در خانه استراحت کرده و با ذهنی آماده‌تر درباره ایده‌ها بیندیشند.

استفاده از عبارت‌ها و داستان‌ها در گفت‌وگوهای کاری
تجربه ثابت کرده که چگونگی شروع یک بحث و گفت‌وگوی کاری تاثیر بسزایی در پیشرفت موفق آن بحث و کسب نتایج مطلوب دارد. در این میان اگر مدیر یا رئیس جلسه، بتواند گفت‌وگو را با بیان داستانی زیبا و آموزنده شروع کند یا عبارت و تکیه‌کلامی تاثیرگذار در ابتدای فرآیند گفت‌وگو به کار گیرد، آن گاه مسیر برای بهترین بحث و تبادل نظرها هموارتر خواهد شد، چرا که اعضای شرکت‌کننده در جلسه نیز به پیروی از مدیر و رئیس خود، به شکلی مثبت‌اندیشانه و سازنده در بحث شرکت خواهند کرد و سعی می‌کنند خروجی جلسه همان چیزی باشد که مجری و برگزارکننده جلسه مدنظر داشته است.

بسیاری از مدیران مدبر و هوشمند سعی می‌کنند با استفاده از استعداد بالای خود در داستان‌سرایی و روایت داستان‌هایی که ساخته و پرداخته ذهن‌شان است باب گفت‌وگو با کارکنان‌شان را بگشایند و از این طریق خواسته‌ها و دستورات مدیریتی‌شان را با کمترین احتمال مقاومت و سرسختی از جانب کارکنان به آنها منتقل سازند. این داستان‌ها و عبارت‌ها در درون خود نکات و توصیه‌هایی دارند که مانند نقشه راهی برای کارکنان عمل می‌کنند و به آنها نشان می‌دهند چه باید کرد و چگونه باید به سمت جلو حرکت کرد.
مترجم: سید‌حسین علوی لنگرودی

با خدمات آموزشی و مشاوره ای ما بیشتر آشنا شوید:

دوره مدیریت کسب و کار مراکز بهداشتی و درمانی ویژه پزشکان و مدیران کلینیک ها، درمانگاه ها و بیمارستان ها  Healthcare MBA

ارائه خدمات مشاوره ای در دو بخش مشاوره فردی و کسب و کار

Telegram-Android-icon